ای دوستان حقّ ، مقصود از حمل اين رزايای
متواتره و بلايای متتابعه آنکه نفوس موقنه باللّه
با کمال اتّحاد با يکديگر سلوک نمايند بشأنيکه
اختلاف و اثنينيّت و غيريّت از ما بين محو شود ...
انسان بصير در هيچ امری از امور نقصی بر او وارد
نه . آنچه وارد شود دليل است بر عظمت شأن و
پاکی فطرت او . مثلاً اگر نفسی للّه خاضع شود
از برای دوستان الهی ، اين خضوع فی الحقيقه
بحقّ راجع است ، چه که ناظر بايمان او است باللّه .
در اينصورت اگر نفس مقابل بمثل او حرکت ننمايد
و يا استکبار از او ظاهر شود ، شخص بصير بعلوّ
عمل خود و جزای آن رسيده و ميرسد و ضرّ عمل
نفس مقابل بخود او راجع است . و همچنين اگر
نفسی بر نفسی استکبار نمايد آن استکبار بحقّ راجع است .
١٣٠