و کلّ بآداب طاهره ما بين بريّه مشی نمايند و
سبب هدايت ناس شوند . بعضی عقول شايد که
بعضی حدودات مذکوره در کتب الهيّه را لأجل
عدم اطّلاع بر مصالح مکنونهء در آن تصديق ننمايند
و لکن آنچه از قلم قدم در اين ظهور اعظم در اجتماع
و اتّحاد و اخلاق و آداب و اشتغال بما ينتفع به
النّاس جاری شده احدی انکار ننموده و نمینمايد
مگر آنکه بالمرّه از عقل محروم باشد . اگر احبّای
الهی بطراز امانت و صدق و راستی مزيّن نباشند ،
ضرّش بخود آن نفوس و جميع ناس راجع . اوّلا آن
نفوس ابدا محلّ امانت کلمه الهيّه و اسرار مکنونه
ربّانيّه نخواهند شد و ثانی سبب ضلالت و اعراض
ناس بوده و خواهند بود و عن ورائهما قهر اللّه و
غضبه و عذاب اللّه و سخطه .
١٩١