... مظلوميّتم مظلوميّت اسم اوّلم را از لوح
امکان محو نمود و از سحاب قضا امطار بلا فی
کلّ حين بر اين جمال مبين باريده . اخراج از
وطنم را سببی جز حبّ محبوب نبوده و دوری از
ديارم را علّتی جز رضای مقصود نه . در موارد
قضايای الهی چون شمع روشن و منير بودم و در
مواقع بلايای ربّانی چون جبل ثابت . در ظهورات
فضليّه ابر بارنده بودم و در اخذ اعدای سلطان
احديّه شعله فروزنده . شئونات قدرتم سبب حسد
اعدا شد و بروزات حکمتم علّت غِلّ اولی البغضا .
هيچ شامی در مقعد امن نياسودم و هيچ صبحی
براحت سر از فراش برنداشتم . قسم بجمال حقّ
که حسين بر مظلوميّتم گريست و خليل از دردم
خود را بنار افکند ...
١٩٥