در بلايای وارده بر نفس حقّ و همچنين آنچه
بر انبياء وارد شد تفکّر نما . جذب محبّت الهی
چنان اخذشان نمود که بلايا و رزايای عالم نزدشان
مائده فرح و سرور محسوب . اعراض عالم و انکار
امم ايشانرا از اقبال منع ننمود و از فرح اکبر باز
نداشت . از حلاوت بيان رحمن و ما قُدّر لهم عالم
را معدوم و مفقود مشاهده مینمودند ... و اگر عوالم
و شئوناتش منحصر باين عالم بود هرگز خود را بين
ايادی اعدا تسليم نمینمودند . قسم بآفتاب
حقيقت که از افق سماء سجن مشرق و لائح است ،
لازال آن جواهر وجود در مقام تسليم و رضا واقف
و قائم بودند بشأنی که ظلم و تعدّی اهل عالم
ايشان را از استقامت بر امر باز نداشت . چون قلب
ببحر اعظم متّصل شد ، عالم و ما عند النّاس را بمثابه
ظلّ مشاهده نمايد که عنقريب فانی شود و زوال پذيرد .
٢٧٦