ای منتظران وادی صبر و وفا و ای عاشقان
هوای قرب و لقا ، غلام روحانی که در کنائز عصمت
ربّانی مستور بود بطراز يزدانی و جمال سبحانی
از مشرق صمدانی چون شمس حقيقی و روح قدمی
طالع شد و جميع من فی السّموات و الارض را بقميص
هستی و بقا از عوالم نيستی و فنا نجات بخشيد
و حيات بخشود . و آن کلمه مستوره که ارواح جميع
انبياء و اوليا باو معلّق و مربوط بود از مکمن غيب
و خفا بعرصه شهود و ظهور جلوه فرمود . و چون
آن کلمه غيبيّه از عالم هويّه صرفه و احديّه محضه
بعوالم ملکيه تجلّی فرمود ، نسيم رحمتی از آن
تجلّی برخاست که رايحه عصيان از کلّ شیء
برداشت و خلعت جديد غفران بر هياکل نامتناهی
اشياء و انسان در پوشيد .
٣٠٩