بگو باحبّای الهی که اوّل انسانيّت انصاف است
و جميع امور منوط به آن . قدری تفکّر در رزايا و بلايای
اين مسجون نمائيد که تمام عمر در يَد اعداء بوده و هر
يوم در سبيل محبّت الهی ببلائی مبتلا تا آنکه امر
اللّه ما بين عباد مرتفع شد . حال اگر نفسی سبب شود
و باوهام خود در تفريق ناس سرّاً و جهراً مشغول گردد ،
او از اهل انصاف است ؟ لا و نفسه المهيمنة علی
العالمين ... اليوم لايق آنکه کلّ به اسم اعظم متشبّث
شوند . نيست مهرب و مفرّی جز او و ناس را متّحد
نمايند . اگر نفسی در اعلی علوّ مقام قائم باشد و از او
کلماتی ظاهر شود که سبب تفريق ناس گردد از شاطی
بحر اعظم و علّت توجّه بشطری جز مقام محمود مشهود
که ظاهر است بحدود بشريّهء جهاتيّه ، يشهد کلّ
الاکوان بانّه محروم من نفحات الرّحمن .
٨٠