حمد مقدّس از ذکر و بيان و منزّه از وصف و تبيان مقصود عالميان را لايق و سزاست
که لئالی بحر علم را ظاهر فرمود و بر اهل امکان عرضه نمود . نفوسی که صاحب ابصار
حديده بودند و به کوثر آگاهی فائز ، شناختند و به جان طالب گشتند و لکن ابصار
مرموده مريضه از آن محجوب و محروم ، نه به عرفانش فائز و نه به اخذش طالب . اين
متاع را مشتری کمياب ، چه که از اطعمه و البسه و اشيای نفيسه و زخارف متلوّنه
دنيا مقدّس و منزّه و مبّراست . لِلّه الحمد که به کلمهاش نفوسی از عدم به عرصه
وجود آمدند که هم شناختند و هم به جان طالب شدند . ايشانند صاحبان بصائر و ابصار
و ايشانند عبادی که جميع کتب الهی از قبل و بعد بر علوّ مقامات و سموّ مراتب
ايشان شهادت داده . ارض به وجود ايشان مُنبت و سماء به نور ايشان منوّر و شمس به
اسم ايشان مُشرق ، ايشانند ايادی امر بين خلق و ايشانند نفوسی که از اراده و
١٣٥
مشيّت خود گذشته به مشيّت و اراده الهی متمسّکند ، از خود خيالی ندارند و
همواره به ذکر و ثنای غنيّ متعال قائم و ناطقند . لهم العزّةُ و الجلال و لهم
الرّفعةُ و الجمال فی کلّ عالمٍ مِن عوالمِ ربّنا العزيز الفضّال .
١٣٦