حمد مقدّس از ذکر و حدود مالک غيب و شهودی را لايق و سزاست که افئده و قلوب
اوليا را به عنايت اسم اعظم به نور معرفت منوّر فرمود . لسان ظاهر به " اَتَی
النّاصر " ناطق و لسان باطن به " اَتَی الرّحمن " متکلّم . جنودش اعمال طيّبه و
ناصرش اخلاق مرضيّه و سردار اين جنود را تقوی قرار فرمود . طوبی از برای نفسی که
به مشاهده و اصغا فائز گشت به شأنی که غير الله را معدوم و مفقود مشاهده نمود .
يوم ، يوم اوست و امر ، امر او . امروز به اسمش راية " يَفعَلُ ما يَشاء " مرتفع
و به ذکرش عَلَم " قَد اَتَی المالک و المُلکُ لِلّه " منصوب . اَمام وجوه احزاب
من غير ستر و حجاب ظاهر و ناطق . هر منصفی گواه و هر بصير عادلی شاهد و آگاه .
٢٩٥