حقّ جلّ جلاله از مقامی ظاهر شده که وهم و گمان را به آن مقام راهی نه ، از بيتی
ظاهر که معروف به علوم و فنون و حکمت و عرفان نبوده . هر آگاهی بر اين فقره
گواهی داده و هر خبيری شاهد اين گفتار . آيات به شأنی نازل که عقول و ادراک از
احصای آن عاجز و بيّنات به شأنی ظاهر که هر منصفی به آن اعتراف نموده . مع ذلک
اکثر اهل عالم غافل و محجوب ، به ورقی از اوراق متمسّکند و از امّ الکتاب معرض ،
از بحر علم الهی و اشراقات انوار آفتاب توحيد حقيقی محروم و ممنوع . يا ايّها
المقبلُ الی الوجه . حقّ به جميع جهات و اعمال و افعال و اقوال به مثابه آفتاب
از دونش واضح و ممتاز و لکن حجبات اوهام ابصار را ازمشاهده افق اعلی منع نموده
. امروز نور برهان از اعلی افق عالم مشرق و ندای الهی از اعلی المقام مرتفع
و لکن الوان مختلفه دنيا و عزّت و ثروت دو يوم قوم را از توجّه به نعمت باقيهء دائمه
٣٢٣
و مائده سمائيّه باز داشته . نادانی و غفلت به مقامی رسيده که هر صاحب درايتی
را متحيّر نموده . در قرون و اعصار حزب قبل از عالم و جاهل از کيفيّت ظهور مطلع
نور غافل . يک نفس از آن نفوس به علم حقيقی فائز نگشت و به توحيد حقيقی عارف نه
. مجدّد حال معرضين بيان به اوهام و ظنون قبل مشغول و به مفتريات ناطق . آن
جناب شاهد و ارض و سماء و انجم شاهد و آفتاب و ماه گواه که اين عبد از اوّل
ايّام اَمام وجوه کلّ از ملوک و مملوک قيام نموده ، من غير ستر و حجاب جميع را به
افق اعلی دعوت فرموده . دليل نازل ، سبيل واضح و در يک آن خود را ستر ننموديم ،
لوجه اللّه گفتيم آنچه را که عالم از برای شنيدن آن از عدم به وجود آمد . مقصود
آنکه از آثار قلم اعلی به اثمار سدره منتهی فائز شوند و به اشراقات انوار توحيد
حقيقی منوّر گردند و لکن سلاسل اوهام کلّ را منع نموده الّا مَن شاءَ الله ربُّک
و ربُّ العرشِ العظيم .
٣٢٤