لازال قلم مالک قدم بذکر دوستان مشغول و متحرّک گاهی فرات
رحمت از او جاری و هنگامی کتاب مبين از او نازل اوست يکتا و خطيب
اوّل دنيا لازال بر منبر تمکين متمکّن و بمواعظ کافيه و نصايح
نافعه ناطق حق شاهد و خلق گواه که آنی خود را ستر نکرده و حفظ
ننموده اَمام وجوه اهل عالم قيام نمود و بما اراد امر فرمود
مقصود اصلاح عالم و راحت امم بوده اين اصلاح و راحت ظاهر نشود
مگر باتّحاد و اتّفاق و آن حاصل نشود مگر بنصائح قلم اعلی بيانش
آفاق را بنور اتّفاق منوّر فرمايد ذکرش نار محبّت برافروزد و
سبحات مانعه و حجبات حائله را بسوزد يک عمل پاک عالم خاک را از افلاک
بگذراند و بال بسته را بگشايد و قوّت رفته را باز آرد ...