حضرت بهاءالله
مرجع  کتب و آثار بهائی جامعه بين المللی بهائی
 
  رسالهء مدنيّه
۱۴۱ :صفحات :ناشر حضرت عبدالبهآء :صاحب اثر
 
 « صفحه بعد |محتويات 
  رفتن به صفحه مورد نظر   اجرا    دريافت‌نسخه نسخه ورد نسخه اکروبات
 صفحه ٢-١٥   
      
 

صفحات ۱-۱۵

١ ٢
 
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
 
بدايع حمد و ثنا و جوامع شکر و سپاس درگاه احديّت پروردگاريرا سزاست که از بين کافّهء حقائق کونيّه حقيقت انسانيّه را بدانش و هوش که نيّرين اعظمين عالم کون و امکانست مفتخر و ممتاز فرمود و از نتائج و آثار آن موهبت عظمی در هر عصر و قرنی مرآت کائناترا بصور بديعه و نقوش جديده مرتسم و منطبع نمود . چه اگر بديدهء پاک در عالم وجود نگری مشهود گردد ٣ که از فيوضات فکر و دانش هيکل عالم در هر دوری بجلوه و طوری مزيّن و بلطائف بخشايش جديدی متباهی و مفتخر است و اين آيت کبرای خداوند بی همتا در آفرينش و شرف بر جملهء ممکنات سبقت و پيشی داشته و حديث ( أوّل ما خلق اللّه العقل ) شاهد اين مطلب و در صدر ايجاد در هيکل انسانی من حيث الظّهور مشخّص گرديد . پاک و منزّه است خداوندی که باشراقات انوار اين لطيفهء ربّانيّه عالم ظلمانيرا غبطهء عوالم نورانی فرمود ( و أشرقت الارض بنور ربّها ) . متعالی و مقدّس است پروردگاريکه فطرت انسانيّه را مطلع اين فيض نامتناهی فرمود ( الرّحمن علّم القرآن خلق الانسان علّمه البيان ) . حال ای هوشمندان بشکرانهء اين فضل اعظم بايد دست نياز ببارگاه ربّ بی انباز برافراخت و تضرّع و ابتهال نمود که موفّق بر آن گرديم که در اينعهد و عصر سنوحات رحمانيّه از وجدان نفوس انسانيّه طالع و لائح گردد تا اين نار موقدهء ربّانيّه که مودوع ٤ در افئدهء بشريّه است مخمود نماند . بديدهء بصيرت ملاحظه نمائيد که اين آثار و افکار و معارف و فنون و حکم و علوم و صنائع و بدائع مختلفهء متنوّعه کلّ از فيوضات عقل و دانش است . هر طايفه و قبيلهء که در اين بحر بی پايان بيشتر تعمّق نمودند از سائر قبائل و ملل پيشترند . عزّت و سعادت هر ملّتی در آنست که از افق معارف چون شمس مشرق گردند ( هل يستوی الّذين يعلمون و الّذين لايعلمون ) و شرافت و مفخرت انسان در آنست که بين ملأ امکان منشأ خيری گردد . در عالم وجود آيا نعمتی اعظم از آن متصوّر است که انسان چون در خود نگرد مشاهده کند که بتوفيقات الهيّه سبب آسايش و راحت و سعادت و منفعت هيئت بشريّه است لا واللّه بلکه لذّت و سعادتی اتمّ و اکبر از اين نه . تا بکی بپر نفس و هوی پرواز نمائيم و تابکی در اسفل جهل بنکبت کبری چون امم متوحّشه بسر بريم ؟ پروردگار چشم عنايت فرموده که در آفاق بنگريم و آنچه وسيلهء تمدّن ٥ و انسانيّت است بآن تشبث نمائيم و گوش احسان شده تا کلمات حکميّهء عقلا و دانايان را استماع نموده و پند گرفته کمر همّت باجرای مقتضيات آن بربنديم حواس و قوای باطنيّه عطا گشته که در امور خيريّهء جمعيّت بشريّت صرف نمائيم و بعقل دوربين بين اجناس و انواع موجودات ممتاز شده دائماً مستمرّاً در امور کلّيّه و جزئيّه و مهمّه و عاديه مشغول گرديم تا جميع در حصن حصين دانائی محفوظ و مصون باشيم و در کلّ احيان بجهت سعادت بشريّه اساس جديدی تأسيس و صنع بديعی ايجاد و ترويج نمائيم . چه قدر انسان شريف و عزيز است اگر بآنچه بايد و شايد قيام نمايد و چه قدر رذيل و ذليل است اگر از منفعت جمهور چشم پوشيده در فکر منافع ذاتيّه و اغراض شخصيّهء خود عمر گرانمايه را بگذراند . اعظم سعادت سعادت انسانيّه و اوست مدرک حقائق آيات آفاقيّه و انفسيّه اگر سمند همّت بيهمتا را در ميدان عدل و تمدّن جولان دهد ٦ (سنريهم آياتنا فی الآفاق و فی أنفسهم) و اکبر شقاوت شقاوت بشريست اگر کاهل و مخمود و منجمد و منهمک در شهوات نفسانيّه ماند در اينصورت در درکات اسفل توحّش و نادانی از حيوانات مضرّه پست‌تر افتد (أولئک کالانعام بل هم أضلّ) (انّ شرّ الدّوابّ عند اللّه الصّمّ البکم الّذين لايعقلون) . باری بايد دامن همّت بکمر غيرت زد و از هر جهت باسباب آسايش و راحت و سعادت و معارف و تمدّن و صنايع و عزّت و شرف و علوّ منزلت جمعيّت بشريّه تشبّث نمود تا از زلال نيّت خالصه و سلسال جهد و کوشش اراضی قابليّات انسانيّه برياحين فضائل ذاتيّه و شقائق حقائق خصائل حميده سرسبز و خرّم گشته رشک گلستان معارف اسلاف گردد و اينقطعهء مبارکهء ايرانيّه مرکز سنوح کمالات انسانيّه در جميع مراتب گشته آينهء جهان نمای جهان مدنيّت شود . و جوهر ذکر و ثنا مطلع علم لدنّی و مشرق وحی الهی و عترت طاهره‌اش را لايق ٧ و سزاست که از اشعّهء ساطعهء حکمت بالغه و معارف کلّيّه‌اش سکّان متوحّشهء اقليم يثرب و بطحا خارق العاده در اندک زمانی از حضيض جهل و نادانی باعلی درجهء علم و دانائی عروج و صعود نمودند بقسمی که در فجر امکان چون نجوم سعادت و مدنيّت بدرخشيدند و مرکز فنون و معارف و علوم و خصائص انسانيّه گشتند . بر اولی الابصار معلوم و واضح بوده که چون در اين ايّام رأی جهان آرای پادشاهی بر تمدّن و ترقّی و آسايش و راحت اهالی ايران و معموريّت و آبادی بلدان قرار يافته و بصرافت طبع يَدِ يمين رعيّت پروری و عدالت گستريرا از آستين همّت کامله و غيرت تامّه برآورده تا بانوار عدل آفاق ايرانرا محسود ممالک شرق و غرب فرمايد و نشأهء اولای اعصار اوّليّهء ممتازهء ايران در عروق و شريان اهالی و متوطّنين اين ديار سريان نمايد لهذا اين عبد لازم دانسته که بشکرانهء اين همّت کلّيّه مختصری در بعضی مواد لازمه لوجه اللّه مرقوم نمايد و از تصريح ٨ اسم خويش احتراز نموده تا واضح و مبرهن گردد که مقصدی جز خير کلّ نداشته و ندارم بلکه چون دلالت بر خير را عين عمل خير دانسته لهذا بدين چند کلمهء نصحيّه ابنای وطن خويش را چون ناصح امين لوجه اللّه متذکّر مينمايم . و ربّ خبير شاهد و گواه است که جز صرف خير مقصدی نداشته چه که اين آوارهء باديهء محبة اللّه بعالمی افتاده که دست تحسين و تزييف و تصديق و تکذيب کلّ کوتاه است ( انّما نُطعمکم لوجه اللّه لا نريد منکم جزاء و لا شکوراً )
 
" دست پنهان و قلم بين خط گذار اسب در جولان و ناپيدا سوار "
 
ای اهل ايران قدری در رياض تواريخ اعصار سالفه سير نمائيد و سر بجيب تفکّر فرو برده ببصر عبرت ملاحظه کنيد که تماشای عظيمی است . در ازمنهء سابقه مملکت ايران بمنزلهء قلب عالم و چون شمع افروخته بين انجمن آفاق منوّر بود . عزّت و سعادتش چون صبح صادق از افق کائنات طالع و نور جهان افروز معارفش در اقطار مشارق ٩ و مغارب منتشر و ساطع . آوازهء جهان گيری تاجداران ايران حتّی بسمع مجاورين دايرهء قطبيّه رسيده و صيت سطوت ملک الملوکش ملوک يونان و رومان را خاضع و خاشع نموده بود . حکمت حکومتش حکمای اعظم عالم را متحيّر ساخته و قوانين سياسيّه‌اش دستور العمل کلّ ملوک قطعات اربعهء عالم گشته ۱ ملّت ايران مابين ملل عالم بعنوان جهانگيری ممتاز و بصفت ممدوحهء تمدّن و معارف سرافراز . در قطب عالم مرکز علوم و فنون جليله بود و منبع صنايع و بدايع عظيمه و معدن فضائل و خصائل حميدهء انسانيّه . دانش و هوش افراد اين ملّت باهره حيرت بخش عقول جهانيان بود و فطانت و ذکاوت عموم اين طايفهء جليله مغبوط عموم عالميان . گذشته از آنچه در تواريخ فارسيّه مندرج و مندمجست در اسفار توراة که اليوم نزد کلّ ملل اروپا من دون ١٠ تحريف کتاب مقدّس مسلّم است مذکور که در زمان کورش که در کتب فارسيّه بهمن بن اسفنديار موسوم حکومت ايران از حدود داخليّهء هند و چين تا اقصی بلاد يمن و حبشه که منقسم بسيصد و شصت اقليم بود حکمرانی مينمود . و در تواريخ رومان مذکور که اين پادشاه غيور با لشکر بی پايان بنيان حکومت رومان را که بجهان گيری مشهور بود با خاک يکسان نموده زلزله در ارکان جميع حکومت عالم انداخت و نظر بتاريخ ابی الفدا که از تواريخ معتبرهء عربی است اقاليم سبعهء عالمرا در قبضهء تصرّف آورد . و همچنين در آن تاريخ و غيره مذکور که از ملوک پيشداديان فريدون که فی الحقيقه بکمالات ذاتيّه و حکم و معارف کلّيّه و فتوحات متعدّدهء متتابعه فريد ملوک سلف و خلف بود اقاليم سبعه را مابين اولاد ثلاثهء خود تقسيم فرمود . خلاصه از مفاد تواريخ ملل مشهوره مشهود و مثبوتست که نخستين حکومتی که در عالم تأسيس شده و اعظم سلطنتی که بين ملل تشکيل . ١١ گشته تخت حکمرانی و ديهيم جهانبانی ايرانست . حال ای اهل ايران بايد قدری از سکر هوی بهوش آمده و از غفلت و کاهلی بيدار گشته بنظر انصاف نظر کنيم . آيا غيرت و حميّت انسان قائل بر آن ميشود که چنين خطّهء مبارکه که منشأ تمدّن عالم و مبدء عزّت و سعادت بنی آدم بوده و مغبوط آفاق و محسود کلّ ملل شرق و غرب امکان حال محلّ تأسّف کلّ قبائل و شعوب گردد و در تواريخ اعصار حاليّه ذکر عدم مدنيّتش تا ابد الآباد در صفحهء روزگار باقی ؟ با وجود آنکه ملّتش اشرف ملل بوده حال با اين احوال اسف اشتمال قناعت نمايد و مع آنکه اقليمش مرغوب‌ترين کلّ اقاليم بوده حال بنکبت عدم سعی و کوشش و نادانی بی‌معارف‌ترين کشورهای عالم شمرده گردد . آيا اهل ايران در قرون پيشين سر دفتر دانائی و عنوان منشور دانش و هوش نبودند و از افق عرفان بفضل رحمن چون نيّر اعظم طالع و مشرق نه ؟ حال چگونه بدين حال پر ملال ١٢ اکتفا نموده در هوای نفسانی خود حرکت مينمائيم و از آنچه سعادت کبری و مرضيّ درگاه احديّت حضرت کبرياست چشم پوشيده کلّ باغراض شخصيّه و منافع ذلّيّهء ذاتيّهء خود گرفتار شديم ؟ اين خطّهء طيّبه چون سراج وهّاج بانوار عرفان و ضياء علوم و فنون و علوّ منزلت و سموّ همّت و حکمت و شجاعت و مروّت نورانی بود حال از کسالت و بطالت و خمودت و عدم ترتيب و نظم و قلّت غيرت و همّت اهالی پرتو اقبالش مکدّر و ظلمانی گشته ( بکت السّموات السّبع و الارضون السّبع علی عزيز ذلّ ) . همچو گمان نرود که اهالی ايران در ذکاء خلقی و فطانت و دهاء جبلّی و ادراک و شعور فطری و عقل و نهی و دانش و استعداد طبيعی از مادون دون و پست‌ترند استغفر اللّه بلکه در قوای فطريّه سبقت بر کلّ قبائل و طوائف داشته و دارند و همچنين مملکت ايران بحسب اعتدال و مواقع طبيعيّه و محاسن جغرافيا و قوّهء انباتيّه منتهی درجهء تحسين را داشته ولکن تفکّر ١٣ و تعمّق بايد و جهد و کوشش شايد و تربيت و تشويق و تحريص لازم و همّت کامله و غيرت تامّه واجب . الآن بين قطعات خمسهء عالم بحسب نظم و ترتيب و سياست و تجارت و صناعت و فنون و علوم و معارف و حکمت طبيعيّه قطعهء اوروپ و اکثر مواقع امريک شهرت يافته و حال آنکه در ازمنهء قديمه متوحّشترين طوائف عالم و جاهل و کاهلترين قبائل و امم بودند حتّی بلقب برابره که بمعنی وحشی صرف باشد ملقّب بوده‌اند . و از اين گذشته از قرن خامس ميلاد تا قرن خامس عشر که بقرون متوسّطه تعبير گشته در ميان دول و ملل اوروپ وقائع عظيمه و امور مغايرهء شديده و حرکات موحشه و حوادث مدهشه بشأنی وقوع يافته که اهل اوروپ آن قرون عشره را فی الحقيقه اعصار توحّش ميشمرند . بناء علی ذلک فی الحقيقه اساس مدنيّت و اصلاحات و ترقّی در اوروپ از قرن خامس عشر ميلاد تأسيس شده و جميع تمدّن مشهود بتشويق و تحريص ١٤ خردمندان و توسيع دائرهء معارف و بذل سعی و اظهار غيرت و اقدام و همّت حاصل و ميسّر گشته . حال بفضل الهی و همّت روحانيّهء مظهر نبوّت کلّيّه پادشاه معدلت پناه ايران سرادق عدل را بر آفاق ممالک کشيده و صبح نيّات خالصهء شهرياری از مشرق همم خيريّهء جهانبانی دميده و اراده فرموده که در اين مملکت عظيم المنقبه تأسيس اساس عدل و حقّانيّت و تشييد ارکان معارف و مدنيّت فرمايد و جميع وسائل مابه التّرقّی را از حيّز قوّه بمقام فعل آرد تا عصر تاجداری رشک اعصار سالفه گردد . و تا بحال چون ملاحظه نميشد که سروری که زمام کلّ امور در کف کفايت اوست و اصلاح حال جمهور منوط بهمّت بلند او چنانکه بايد و شايد چون پدر مهربان در تربيت و مدنيّت و راحت و آسايش افراد اهل مملکت سعی بليغ را مجری فرمايد و بر وجه مطلوب آثار رعيّت پروری واضح و مبرهن گردد لهذا بنده و امثال اين بنده ساکت بودند . ولکن حال چون مشهود ١٥ ابصار اولی البصائر گشته که ذات خسروانه بصرافت طبع اراده فرموده که تشکيل حکومت عادلانه و تأسيس بنيان ترقّی عموم تبعه فرمايد لذا نيّت صادقه دلالت بر اين اذکار نمود . و عجب در اينست بجای آنکه کلّ بشکرانهء اين نعمت که فی الحقيقه توفيقات ربّ العزّة است قيام نمايند و بجناح ممنونيّت و مسرّت در هوای خوش شادمانی پرواز کنند و بدرگاه احديّت دعا و نياز آرند که يوماً فيوماً اين مقاصد خيريّهء شهرياری مزداد گردد بالعکس بعضی نفوس که عقول و افکارشان بعلل اغراض ذاتيّه مختلّ و روشنائی رأی و تصوّراتشان بغبار خودپرستی و ظلمات منفعت شخصيّه محجوب و مکدّر همّتشان مصروف شهوات نفسيّه و غيرتشان محوّل بر وسائل رياسيّه عَلَم مغايرت برافراخته و آغاز شکايت نموده‌اند .
۱. تعبير قطعات اربعه از اين جهت است که در سابق قطعهءامريک مجهول بود .   [ بازگشت به مرجع]
 « صفحه بعد |محتويات 
 
 

جستجو

صاحبان آثار
حضرت بهاءالله
حضرت باب
حضرت عبدالبهاء

حضرت ولی امرالله
بيت العدل اعظم

مجموعه آثار مباركه

مؤلفين ديگر
عناوين آثار
بترتيب اسم صاحب اثر
بترتيب حروف الفبا
زبانها
فارسی
عربي
English
سايتهای وابسته
عالم بهائی
توجه: دوستان عزيزى كه مايل به كسب اطلاعات بيشترى درباره آئين بهائى هستند ميتوانند به تارنماهاى ذيل مراجعه فرمايند. در اينجا لازم ميدانيم كه توجه دوستان را به اين نكته جلب نمائيم كه ذكر آدرس اين وب سايتها فقط جنبه اطلاعاتى داشته و بدان معنى نيست كه محتويات آنها مورد تاييد و يا تصويب جامعه بين المللى بهائى قرار گرفته است
ارتباط با ما | درباره اين سايت | نقشه سايت | اطلاعات خصوصى | شرايط استفاده
تمام حقوق محفوظ. جامعه بين المللی بهائی  ۲۰۰۸