حضرت بهاءالله
مرجع  کتب و آثار بهائی جامعه بين المللی بهائی
 
  رسالهء مدنيّه
۱۴۱ :صفحات :ناشر حضرت عبدالبهآء :صاحب اثر
 
 « صفحه بعد |محتوياتصفحه قبل » 
  رفتن به صفحه مورد نظر   اجرا    دريافت‌نسخه نسخه ورد نسخه اکروبات
 صفحه ١٥-٣٠   
      
 

صفحات ۱۵-۳۰

 
و حال آنکه تا بحال متشکّی بودند که چرا پادشاه بنفس نفيس خود در فکر خير عموم و بتحرّی راحت و آسايش جمهور نپردازد حال که باين همّت کبری قيام فرموده ١٦ اعتراض ديگر کنند . بعضی گويند که اين افکار جديدهء ممالک بعيده است و منافی مقتضيات حاليّه و اطوار قديمهء ايران . و برخی بيچارگان ناس را که از اساس متين دين و ارکان شرع مبين بيخبرند و قوّهء امتيازيّه ندارند جمع نموده گويند که اين قوانين بلاد کفريّه است و مغاير اصول مرعيّهء شرعيّه ( و من تشبّه بقوم فهو منهم ) . قومی برآنند که بايد اينگونه امور اصلاحيّه را بتأنّی شيئاً فشيئاً اجرا نمود تعجيل جايز نه . و حزبی برآنند که بايد تشبّث بوسائلی نمود که اهل ايران خود ايجاد اصلاحات لازمهء سياسيّه و معارف عموميّه و مدنيّت تامّهء کامله نمايند لزوم اقتباس از سائر طوائف نه . باری هر گروهی بهوائی پرواز مينمايند . ای اهل ايران سرگردانی تا بکی و حيرانی تا چند و اختلاف آراء و مضاددت بيفايده و بی‌فکری و بيخبری تا چه زمان باقی ؟ اغيار بيدار و ما بخواب غفلت گرفتار جميع ملل در اصلاح احوال عموميّهء خود ميکوشند و ما هر يک در دام هوی ١٧ و هوس خود مبتلا ،" دمبدم ما بستهء دام نويم ". و خداوند عالميان شاهد و گواه اين عبد است که در بسط اين مضامين مقصد مداهنه و جلب قلوب و چشم بمکافات خيريّه از جهتی نداشته و ندارم بلکه ابتغاءً لمرضات اللّه ميگويم نظر از عالم و عالميان بسته بصون حمايت حضرت احديّت التجا نموده‌ام ( لا أسئلکم عليه اجراً انّ أجری الّا علی اللّه ) . باری اشخاصی که گويند اين افکار جديده موافق حال طوائف سائره است و بمقتضيات حاليّه و روش احوال ايرانيّه مناسبتی ندارد فی الجمله ملاحظه نمی نمايند که ممالک سائره نيز در قرون سابقه بر اين منوال بوده چگونه اين ترتيب و تنظيم و تشبّثات مدنيّه سبب ترقّی آن ممالک و اقاليم گشته . آيا اهل اوروپ از اين تشبّثات ضرّی مشاهده نموده‌اند و يا خود بالعکس بکمال علوّ منزلت جسمانيّه نائل گشتند ؟ و يا آنکه چند قرن است که هيئت عموميّه ايران بر روش معلوم حرکت نموده و بر اصول معتاده مشی کرده چه فوائد و ترقّی ١٨ مشهود و حاصل شد ؟ و اگر اين امور تا بحال بمحک تجربه نرسيده بود محتمل که محلّ توهّم بعضی نفوس کاهله گردد يعنی اشخاصيکه شعلهء نورانی عقل هيولائی در زجاجهء فطرتشان مخمود است . حال نه چنانست بلکه جزئيّات اين کيفيّات تمدّنيّه در ممالک سائره مراراً و کراراً تجربه گشته و فوائدش درجهء وضوح يافته که هر اعمای غبيّ ادراک نموده . حال چشم اعتساف را بسته بنظر عدل و انصاف بايد ملاحظه نمود که کدام يک از اين اساس محکم متين و بنيان حصين رزين مباين مقتضيات حسنهء حاليّه و منافی لوازم خيريّهء سياسيّهء ايران و مخالف صوالح مستحسنه و منافع عموميّهء جمهور است ؟ آيا توسيع دائرهء معارف و تشييد ارکان فنون و علوم نافعه و ترويج صنايع کامله از امور مضرّه است زيرا که افراد هيئت اجتماعيّه را از حيّز اسفل جهل باعلی افق دانش و فضل متصاعد ميفرمايد ؟ و يا خود تأسيس قوانين عادله موافق احکام الهيّه که کافل سعادت ١٩ بشريّه است و حقوق هيئت عموميّه را در تحت صيانت قويّه محفوظ داشته اين حرّيّت حقوق عموميّهء افراد اهالی مباين و مغاير فلاح و نجاح است ؟ و يا خود بعقل دوربين از قرائن احوال حاليّه و نتايج افکار عموميّهء عالم وقوعات ازمنهء استقباليّه را که در حيّز قوّه است بالفعل ادراک نموده در امنيّت حال استقبال بذل جهد و سعی نمودن منافی اطوار حکيمانه است ؟ و يا خود تشبّث بوسائل اتّحاد با امم مجاوره و عقد معاهدات قويّه با دول عظيمه و محافظهء علاقات وداديّه با دول متحاربه و توسيع دائرهء تجارت با امم شرق و غرب و تکثير مدفوعات طبيعيّهء مملکت و تزييد ثروت امّت مخالف عاقبت انديشی و رأی مستقيم و منحرف از نهج قويمست ؟ و يا خود حکّام ولايات و نواحی مملکت را از حرّيّت مطلقهء سياسيّهء ( يتصرّف کيف يشاء ) بازداشته بقانون حقّانيّت مقيّد و اجراآت قصاصيّه چون قتل و حبس و امثالها منوط باستيذان از دربار ٢٠ معدلت مدار و در مجالس عدليّهء مقرّ سرير سلطنت بعد از تحقيق و تعيين درجات شقاوت و جنايت و قباحت جانی و اجراء ما يستحقّ مشروط بصدور فرمان عالی نمودن مخرّب اساس رعيّت پروری است ؟ و يا خود سدّ ابواب رشوت و بِرطيل که اليوم بتعبير مليح پيشکش و تعارف معبّر سبب تدمير بنيان معدلت است ؟ و يا خود هيئت عسکريّه را که فی الحقيقه فدائيان دولت و ملّتند و جانشان در کلّ احيان در معرض تلف از ذلّت کبری و مسکنت عظمی نجات داده در ترتيب مآکل و مشاربشان و تنظيم البسه و مساکنشان کوشيده و در تعليم فنون حربيّه بصاحبان مناصب عسکريّه و در تدارک اکمال مهمّات و آلات و ادوات ناريّه کمال سعی و اهتمامرا مبذول داشتن از افکار سقيمه است ؟ و اگر نفسی گويد که هنوز اصلاحات مذکوره چنانچه بايد و شايد در حيّز وجود نيامده اگر انصاف دهد اين قصور از نتائج عدم اتّحاد آراء عموميّه و قلّت همّت و غيرت ٢١ متنفّذان و بزرگان مملکت صدور يافته . اين بسی مبرهن و واضحست که تا جمهور اهالی تربيت نشوند و افکار عموميّه در مرکز مستقيمی قرار نيابد و دامن عفّت و عصمت افراد اولياء امور حتّی اهل مناصب جزئيّه از شائبهء اطوار غير مرضيّه پاک و مطهّر نگردد امور بر محور لائق دوران ننمايد و انتظام احوال و ضبط و ربط اطوار تا بدرجهء نرسد که اگر نفسی ولو کمال جهد مبذول نمايد خود را عاجز يابد از اينکه مقدار رأس شعری از مسلک حقّانيّت تجاوز نمايد اصلاح مأمول تامّ رخ ننمايد . و از اين گذشته هر امر خيری که وسيلهء اعظم سعادت عالم باشد قابل سوء استعمال است و حسن و سوء استعمال بسته بدرجات مختلفهء افکار و استعداد و ديانت و حقّانيّت و علوّ همّت و سموّ غيرت متحيّزان و متنفّذان اهالی است . و فی الحقيقه آنچه بر نفس حضرت سلطان بود آنرا جاری و ساری فرمود حال انجام امور و مصالح عباد در کف کفايت نفوس مجتمعه در مجالس ٢٢ افتاد و اگر آن نفوس بطراز عصمت و عفّت مزيّن شوند يعنی اذيال مقدّسه را باشيای نالايقه نيالايند البتّه تأييدات الهيّه آن نفوس را مبدأ خيرات عالم گرداند و آنچه مصلحت ناس است از لسان و قلم آن نفوس جاری فرمايد و جميع بلدان مملکت عليّهء ايران از انوار عدليّهء آن نفوس ثابتهء راسخه منوّر گردد بشأنيکه اشعّهء آن نور جميع عالمرا احاطه نمايد ( ليس هذا علی اللّه بعزيز ) . و الّا البتّه نتائج غير مقبوله مشهود شود چنانچه در بعضی مدن از ممالک اجنبيّه برأی العين مشاهده شد که بعد از تشکيل مجالس آن جمع سبب پريشانی جمهور و آن اصلاحات خيريّه سبب احداثات مضرّه شد . تشکيل مجالس و تأسيس محافل مشورت اساس متين و بنيان رزين عالم سياست است ولکن از لوازم اين اساس امور چنديست اوّل آنکه بايد اعضای منتخبه متديّن و مظهر خشية اللّه و بلند همّت و عفيف النّفس باشند . ثانياً آنکه مطّلع بر دقائق اوامر الهيّه و واقف بر اصول ٢٣ مستحسنهء مقنّنهء مرعيّه و عالم بر قوانين ضبط و ربط مهامّ داخليّه و روابط و علاقات خارجيّه و متفنّن در فنون نافعهء مدنيّه و قانع بمداخل ملکی خود باشند . و همچو گمان نرود که وجود چنين اعضائی مشکل و ممتنع است بعنايات حق و خاصّان حق و همّت بلند اصحاب غيرت هر مشکلی آسان است و هر صعب مستصعبی اهون از لحظات اعين و انظار . و امّا اگر اعضای مجالس بر عکس اين قضيّه دون و نادان و بيخبر از قوانين حکومت و سياست ممالک و بلدان و پست همّت و بی غيرت جاهل و کاهل و طالب منافع ذاتيّهء خود باشند ثمره و فوائدی بر تأسيس مجالس مترتّب نشود . مگر آنکه زمان سابق اگر مسکين فقيری بجهت احقاق و تحصيل حقوق خود بشخص واحد هديه ای تقديم مينمود بعد بايد کلّ اعضای مجلس را راضی کند و الّا احقاق حقوقش متصوّر نگردد . و چون نظر دقيق نمائيد مشهود و معلوم گردد که علّت عظمای جور و فتور و عدم عدل ٢٤ و حقّانيّت و انتظام امور از قلّت تديّن حقيقی و عدم معارف جمهور است . مثلاً اگر اهالی متديّن و در قرائت و کتابت ماهر و متفنّن باشند اگر مشکلی رخ نمايد اوّلاً بحکومت محلّيّه شکايت نمايند اگر امری مغاير عدل و انصاف بينند و روش و حرکت حکومت را منافی رضای باری و مغاير معدلت شهرياری مشاهده کنند داوری خود را بمجالس عاليه رسانند و انحراف حکومت محلّيّه را از مسلک مستقيم شرع مبين بيان کنند و بعد مجالس عاليه صورت استنطاق را از محلّ معلوم بطلبند البتّه آنشخص مشمول الطاف عدل و داد گردد . ولکن حال اکثر اهالی از قلّت معارف زبان و بيانيکه تفهيم مقاصد خويش نمايند ندارند و همچنين نفوسيکه در اطراف و اکناف از وجوه و اکابر اهالی معدودند چون بدايت تشکيلات و تأسيسات جديده است از عدم ترقّی در درجات عاليهء معارف هنوز لذّت حقّانيّت پروری و حلاوت معدلت گستريرا نچشيده و از معين عذب ٢٥ فرات صدق طويّت و خلوص نيّت ننوشيده و کما هو حقّه ادراک ننموده که اعظم شرف انسان و سعادت کلّيّهء عالم امکان عزّت نفس و همّت بلند و مقاصد ارجمند و عصمت فطريّه و عفّت خلقيّه است بلکه بلند اختری و بزرگواريرا در جمع زخارف دنيويّه بايّ نحو کان دانسته . حال قدری انصاف لازم است که انسان فی الجمله تفکّر نمايد پروردگار عالميان او را بفضل و موهبت کبری انسان خلق فرموده و بخلعت ( لقد خلقنا الانسان فی أحسن تقويم ) سرافراز داشته و بتجلّيات رحمانيّه از صبح احديّه مستشرق نموده و منبع آيات الهيّه و مهبط اسرار ملکوتيّه گشته و در فجر ابداع بانوار صفات کامله و فيوضات قدسيّه مستنير شده حال چگونه اين رداء مطهّر را بکثافات اغراض نفسانيّه بيالايد و اين عزّت جاويد را بذلّ شديد تبديل نمايد (أ تزعم انّک جرم صغير و فيک انطوی العالم الاکبر). و اگر مقصود اختصار و مراعات صدد مقصد اصلی ٢٦ نبود مجملی از مسائل الهيّه در بيان حقيقت انسانيّه و علوّ منزلت و سموّ منقبت بشريّه مرقوم ميشد ( اين زمان بگذار تا وقت دگر ) . در قطب امکان شأن اعظم و مقام اکبر ارفع افخم ظاهراً و باطناً اوّلاً و آخراً انبيای الهی راست و حال آنکه اکثرشان بحسب ظاهر جز فقر صرف نداشته و کذلک عزّت کلّيّه اوليای حقّ و مقرّبان درگاه احديّت را مختصّ و حال آنکه ابداً در فکر غنای ظاهر خود نبودند . و همچنين ملوک معدلت سلوکی که صيت جهانبانی و عدالت آسمانيشان آفاق کائنات را فرا گرفته و آوازهء حقوق پروری و بزرگواريشان اقاليم سبعه را احاطه نموده در فکر توانگری و غنای فاحش ذاتی خود نبوده بلکه غنای جمهور رعايا را عين غنای خود شمرده ثروت و وسعت عموم افراد اهالی را معموريّت خزائن سلطنت دانسته افتخارشان بذهب و فضّه نبوده بلکه بروشنائی رأی و بلندی همّت جهان آرای بوده . و همچنين وزرای مکرّم و وکلای مفخّمی ٢٧ که رضای حقرا بر رضای خود مقدّم داشته و در فنون سياسيّه عَلمِ مهارت کلّيّه را بر اتلال حکمت حکومتيّه برافراشته در انجمن دانش چون مصباح معارف افروخته و از اطوار و افکار و رفتارشان آثار دولت خواهی واضح و نتائج معموريّت پروری لائح بوظيفهء زهيدهء خود قناعت نموده روز و شب مشغول بتمشيت مهامّ امور و احداث و ايجاد وسائل ترقّی جمهور بودند و بفکر ثاقب و رأی صائب دولت متبوعهء خود را مطاع دول عالم و مقرّ سرير سلطنت را مرکز رتق و فتق عظائم امور ملل و امم فرموده بوصول اعلی مراقی مفخرت ذاتيّه و اسمی معارج حيثيّت فطريّه متباهی گشتند . و کذلک مشاهير علمای نحارير که بفضائل علميّه و خصائل حميده موصوف و بعروة الوثقای تقی متشبّث و بذيل هُدی متوسّل و متمسّک و مرآت تخيّلاتشان بصور معانی کلّيّه مرتسم و زجاجهء تصوّراتشان از شمس معارف عموميّه مقتبس و در ايّام و ليالی بتدقيق و تحقيق علوم ٢٨ نافعه مشغول و بتربيت و تعليم انفس مستعدّهء متعلّمه مألوف البتّه در مذاق عرفانشان گنج باد آورد خسروان به قطره ای از زلال معارف و بيان برابری نکند و قناطير مقنطرهء ذهب و فضّه با حلّ مسئله ای از مسائل غامضه مقابلی ننمايد لذائذ امور خارجه را چون ملاعب صبيان انگارند و کلفت زخارف زائده را لائق دونان و جاهلان شمرند چون طيور شکور بحبوب چندی قناعت نموده نغمات حکمت و معارفشان حيرت بخش مدارک و شعور اجلّهء فضلای امم آفاق گردد . و همچنين سروران خردمندان از اهالی و متحيّزان متنفّذان ولايات و نواحی که ارکان حکومت‌اند علوّ منزلت و سموّ شأن و سعادتشان در خيرخواهی عموم و تفقّد و تجسّس وسائل عمار مملکت و ثروت و آسايش رعيّت است . مثلاً ملاحظه نمائيد که اگر شخصی از اکابر ولايتی غيور و هوشمند و پاک دل و دانشمند و بفطانت فطريّه موصوف و بذکاء و درايت خلقيّه معروف و از ارکان هيئت ٢٩ ولايت باشد حال عزّت کلّيّه و سعادت سرمديّه و شأن و شرف دنيوی و اُخرويش در چه چيز است ؟ آيا در ملازمت صداقت و راستی و غيرت و حميّت پروری و ابتغاء مرضات الهی و استجلاب حسن انظار خسروی و استرضاء خاطر جمهور اهالی است و يا خود بجهت آنکه در شام عيش مهيّا و سفرهء مهنّائی حاضر سازد در روز بتخريب وطن و بلاد و احراق قلوب عباد مشغول گردد و خود را در درگاه حضرت کبريا مردود و از دربار معدلت مدار مطرود و در نزد جمهور اهالی بدنام و ذليل نمايد ؟ فواللّه عظام باليه در قبور از چنين نفس و امثال او بهتر است چه فائده که از موائد سمائيّهء خصائل انسانيّه نچشيده و از چشمهء صافی موهبت عوالم بشريّه ننوشيده‌اند . و اين معلوم است که مقصد از تأسيس اين مجالس عدل و حقّانيّت است مجال انکار نه ولکن تا همّت ارکان و اعضای منتخبه چه بظهور رساند . اگر بنيّت خالصه موفّق شوند البتّه نتائج مبارکه ٣٠ و اصلاحات غير مترقّبه حاصل گردد و الّا البتّه مهمل و معوّق ماند و امور بکلّی مختلّ شود .
 
" أری الف بانٍ لايقوم بهادم
 
فکيف ببانٍ خلفه الف هادم " باری از تفاصيلی که بيان شد مقصود اين بود که اقلّاً معلوم گردد که عزّت و سعادت و بزرگواری و منقبت و تلذّذ و راحت انسان در ثروت ذاتيّهء خود نبوده بلکه در علوّ فطرت و سموّ همّت و وسعت معلومات و حلّ مشکلاتست فنعم ما قال :
 
" عليّ ثياب لو يُباع جميعها
 
بفلسٍ لکان الفلس منهنّ أکثرا "
 
" و فيهنّ نفس لو يُقاس بها
 
نفوس الوری کانت أجلّ و أکبرا "
 « صفحه بعد |محتوياتصفحه قبل » 
 
 

جستجو

صاحبان آثار
حضرت بهاءالله
حضرت باب
حضرت عبدالبهاء

حضرت ولی امرالله
بيت العدل اعظم

مجموعه آثار مباركه

مؤلفين ديگر
عناوين آثار
بترتيب اسم صاحب اثر
بترتيب حروف الفبا
زبانها
فارسی
عربي
English
سايتهای وابسته
عالم بهائی
توجه: دوستان عزيزى كه مايل به كسب اطلاعات بيشترى درباره آئين بهائى هستند ميتوانند به تارنماهاى ذيل مراجعه فرمايند. در اينجا لازم ميدانيم كه توجه دوستان را به اين نكته جلب نمائيم كه ذكر آدرس اين وب سايتها فقط جنبه اطلاعاتى داشته و بدان معنى نيست كه محتويات آنها مورد تاييد و يا تصويب جامعه بين المللى بهائى قرار گرفته است
ارتباط با ما | درباره اين سايت | نقشه سايت | اطلاعات خصوصى | شرايط استفاده
تمام حقوق محفوظ. جامعه بين المللی بهائی  ۲۰۰۸