حضرت بهاءالله
مرجع  کتب و آثار بهائی جامعه بين المللی بهائی
 
  رسالهء مدنيّه
۱۴۱ :صفحات :ناشر حضرت عبدالبهآء :صاحب اثر
 
 محتوياتصفحه قبل » 
  رفتن به صفحه مورد نظر   اجرا    دريافت‌نسخه نسخه ورد نسخه اکروبات
 صفحه ١٢٠-١٤١   
      
 

صفحات ۱۲۰-۱۴۱

 
و چون اينگونه براهين و ادلّهء محکمه بيان شود ١٢١ شبهه ای نيست که از جهت صد هزار اغراض باطنيّه در جواب خواهند گفت که در يوم محشر بين يدی اللّه از معارف و مدنيّت کاملهء انسان سؤال نميکنند بلکه اعمال صالحه را جويند . اوّلاً آنکه سلّمنا سؤال از معارف و مدنيّت نميکنند . آيا در يوم حشر اکبر در ديوان الهی مؤاخذه نمينمايند که ای رؤسا و بزرگان اين ملّت بزرگوار را چرا سبب شديد که از اوج عزّت قديمه تنزّل نمودند و از مرکزيّت جهان مدنيّت باز ماندند ؟ با وجود آنکه مقتدر بوديد که بوسائطی متشبّث شويد که سبب عزّت مقدّسهء ملّت شويد . اين را ننموده که سهل است بلکه ملّت را از فوائد عاديّه نيز باز داشتيد . آيا اين قوم در سماء سعادت چون انجم زاهيه نبودند ؟ چگونه باعث شديد که در اين ظلمت دهما افتادند ؟ و يا خود مقتدر بر ايقاد سراج عزّت دارين ملّت بوديد چرا بجان نکوشيديد ؟ و يا آنکه چون سراج نورانی بتوفيقات الهی روشن شد بزجاجهء همّت او را از ارياح مخالف حفظ ١٢٢ ننموده از چه جهت بکمال قوّت بر اطفای آن قيام نموديد؟ (و کلَّ انسان ألزمناه طائرهُ فی عُنقه و نُخرج له يوم القيامة کتابا يَلقاه منشورا). و ثانياً آنکه چه اعمال صالحه در وجود اعظم از نفع عموم است ؟ آيا موهبتی در عالم اعظم از اين متصوّر که انسان سبب تربيت و ترقّی و عزّت و سعادت بندگان الهی شود ؟ لا و اللّه . اکبر مثوبات اينست که نفوس مبارکه دست بيچارگانرا گرفته از جهالت و ذلّت و مسکنت نجات دهند و بنيّت خالصه لِلّهِ کمر همّت را بر خدمت جمهور اهالی بر بندند و خير دنيوی خويشتن را فراموش نموده بجهت نفع عموم بکوشند ( و يؤثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خَصاصَة ) ( خيرُ النّاسِ من ينفعُ النّاسَ و شرُّ النّاسِ من يَضُرّ النّاسَ ) . سبحان اللّه چه امور و احوال عجيبه واقع که هيچ نفسی حين استماع قولی دقّت و فراست نمينمايد که مقصود قائل از اين قول چه و در نقاب اقوال چه غرض نفسانی پنهان نموده . مثلاً ملاحظه ميفرمائيد ١٢٣ که شخصی بجهت منافع جزئيّهء ذاتيّهء خود مانع سعادت جمهوری از ناس ميشود و بجهت گردش آسياب خود مزارع و کشت زار جمّ غفيريرا تشنه و خراب ميکند و بجهت مطاعيّت خود دائماً ناس را بر تعصّب جاهليّت که مخرّب بنيان مدنيّت است دلالت ميکند . حال اين شخص با وجود آنکه عملی را مرتکب که مردود درگاه کبريا و مبغوض کلّ انبياء و اوليای الهی است اگر ببيند نفسی بعد از طعام دست خود را بصابون که موجدش عبد اللّه بونی و از اسلام است بشويد چون اين بيچاره دست خود را بدامن و محاسن خود نماليده آن شخص فرياد برآرد که بنيان شريعت برهم خورد و آداب ممالک کفريّه متداول گشت . ابداً سوء اعمال خود را نظر ننمايد لکن سبب لطافت و پاکی را جهل و فسق شمارد . ای اهل ايران چشم را بگشائيد و گوشرا باز کنيد و از تقليد نفوس متوهّمه که سبب اعظم ضلالت و گمراهی و سفالت و نادانی انسان است ١٢٤ مقدّس گشته بحقيقت امور پی بريد و در اتّخاذ تشبّث بوسائل حيات و سعادت و بزرگواری و عزّت خود بين ملل و طوائف عالم بکوشيد . نسائم ربيع حقيقی ميوزد چون اشجار بوستان بشکوفه و ازهار مزيّن گرديد . و ابر بهاری در فيضان چون روضهء خلد سر سبز و خرم شويد . ستارهء صبحگاهی درخشيد در مسلک مستقيم در آئيد . بحر عزّت در موج بر شاطی اقبال و اقدام بشتابيد . معين حيات طيّبه در جوش در باديهء تشنگی پژمرده نياسائيد . همّت را بلند کنيد و مقاصد را ارجمند . کسالت تا کی و غفلت تا چند ؟ از تن پروری جز نوميدی دارين نيابيد و از تعصّب جاهلی و استماع اقوال بيفکران و بيخردان جز نکبت و ذلّت نبينيد . توفيقات الهيّه مؤيّد شما و تأييدات ربّانيّه موفّق . از چه بجان نخروشيد و بتن نکوشيد ؟ و از جمله اموريکه محتاج اصلاحات تامّهء کامله است طريق تعلّم علوم و ترتيب تحصيل معارف و فنون است . چه که از عدم ترتيب بسيار پريشان ١٢٥ و متفرّق گشته و فنون موجزه که داعی بر تطويلش نه بغايت مطوّل شده بقسميکه بايد متعلّمين مدّت مديده اذهان و اعمار خود را صرف اموری نمايند که تصوّر صرفست و بهيچوجه تحقّقی ندارد چه که تعمّق در اقوال و افکاريست که اگر بديدهء بصيرت ملاحظه شود واضح و مثبوت گردد که اين نکات بعد از وقوع نيز نيست بلکه صرف اوهام و تتابع تصوّرات بيفايده و توالی ملاحظات بيهوده است . و شبهه ای نيست که اشتغال باينگونه اوهام و تدقيق و بحث زايد در اينگونه اقوال سبب تضييع اوقات و اتلاف اعمار است بلکه انسان را از تحصيل معارف و فنونيکه از لوازم ما يحتاج اليه هيئت بشريّه است ممنوع و محروم مينمايد . انسان بايد در هر فنّی قبل از تحصيل ملاحظه نمايد که فوائد اين فنّ چه چيز است و چه ثمره و نتايجی از او حاصل . اگر از علوم مفيده يعنی جمعيّت بشريّه را فوائد کلّی از او حاصل البتّه بجان در تحصيلش ١٢٦ بکوشد و الّا اگر عبارت از مباحث بيفائدهء صرفه و تصوّرات متتابعهء متواليه بوده و جز آنکه سبب نزاع و جدال شود ثمره ای از او حاصل نه بچه جهت انسان حيات خود را در منازعات و مجادلات بيفايدهء آن صرف نمايد . و چون اين مطلب بسيار محتاج بتفصيل و محاکمهء مکمّله است تا اينکه ثابت و مبرهن گردد که بعضی علوم که اليوم اهتمامی در آن نه منتهای محسّناترا داشته و همچنين واضح و مدلّل شود که هيئت ملّت بهيچوجه محتاج بتحصيل بعضی فنون زائده نبوده لهذا در جلد ثانی اين کتاب ان شاء اللّه بتفصيل ذکر ميشود . و اميد واريم که از مطالعهء اين جلد اوّل تأثيرات کلّيّه در افکار و اطوار هيئت عموميّه حاصل گردد چه که نيّت خالصهء لِلّهِ بر تأليف آن دلالت نمود . اگر چه در عالم نفوسی که امتياز بين افکار صادقه و اقوال کاذبه دهند چون کبريت احمرند و لکن اميدواری اين عبد بالطاف بينهايت ربّ احديّت است . ( بر سر اصل مطلب رويم ) ١٢٧ و امّا حزبيکه بر آنند در اجراء اصلاحات لازمه بايد صبر و تأنّی نموده شيئاً فشيئاً مجری داشت . آيا مقصودشان از اين بيانات چه ؟ اگر مرادشان از تأنّی که از مقتضيات و لوازم حکمت حکومت است اين فکر بسيار مقبول و بموقع چه که البتّه مهامّ امور باستعجال انجام نپذيرد بلکه عجله سبب فتور ميگردد . مثل عالم سياسی مثل عالم انسان است که اوّل نطفه پس تدرّج در مراتب عَلقه و مُضغه و عظام و اکساء لحم و انشاء خلق آخر تا برتبهء احسن الخالقين واصل گردد . همچنانکه اين از لوازم خلقت و مبنی بر حکمت کلّيّه است بهمچنين عالم سياسی دفعة واحده از حضيض فتور باوج کمال و سداد نرسد بلکه نفوس کامله ليلاً و نهاراً بوسائل ما به التّرقّی تشبّث نموده تا دولت و ملّت يوماً فيوماً بلکه آناً فاناً ترقّی و نموّ در جميع مراتب نمايد . ( سه چيز ) چون در عالم کون بعنايت الهيّه موجود شد اين عالم خاک بحيات تازه و لطافت و زينت بياندازه فائز گردد . ( اوّل ) ارياح ١٢٨ لواقح بهاری ( و ثانی ) فيضان و کرم ابر نيسانی ( ثالث ) حرارت آفتاب نورانی . چون اين سه از فضل بی پايان الهی احسان شد باذن اللّه اشجار و اغصان پژمرده کم کم سر سبز و خرم گشته بانواع شکوفه و ازهار و اثمار مزيّن گردند . و همچنين نيّات خالصه و معدلت پادشاهی و دانش و مهارت کاملهء سياسی اوليای امور و همّت و غيرت اهالی چون جمع شود روز بروز آثار ترقّی و اصلاحات کامله و عزّت و سعادت دولت و ملّت جلوه‌گر گردد . و لکن اگر مقصود از تأنّی اين باشد که در هر عصری امری جزئی از لوازم اصلاحات جاری گردد اين عين رخاوت و کسالت است و بر اين منوال بهيچوجه ثمره ای حاصل نگردد جز تکرّر اقوال بيفايده . اگر عجله مضرّ است رخاوت و بطائت صد هزار درجه مضرّتش بيشتر است بلکه توسّط حال ممدوح چنانچه فرموده‌اند ( عليکم بالحسنة بين السّيتين ) که حدّ افراط و تفريط باشد . ( لا تجعل يدکَ ١٢٩ مغلولةً الی عُنقک و لا تَبسُطها کلَّ البسط فابتغ بين ذلک سبيلا ) . الزم امور و اقدم تشبّثات لازمه توسيع دائرهء معارف است و از هيچ ملّتی نجاح و فلاح بدون ترقّی اين امر اهمّ اقوم متصوّر نه چنانچه باعث اعظم تنزّل و تزلزل ملل جهل و نادانی است و الآن اکثر اهالی از امور عاديّه اطّلاع ندارند تا چه رسد بوقوف حقائق امور کلّيّه و دقائق لوازم عصريّه . لهذا لازمست که رسائل و کتب مفيده تصنيف شود و آنچه اليوم ما يحتاج اليه ملّت و موقوف عليه سعادت و ترقّی بشريّه است در آن ببراهين قاطعه بيان شود و آن رسائل و کتب را طبع نموده در اطراف مملکت انتشار شود تا اقلّا خواصّ افراد ملّت قدری چشم و گوششان باز شده در آنچه سبب عزّت مقدّسهء ايشانست بکوشند . نشر افکار عاليه قوّهء محرّکه در شريان امکان بلکه جان جهان است . افکار چون بحر بی پايان و آثار و اطوار وجود چون تعيّنات و حدود امواج . تا بحر ١٣٠ بحرکت و جوش نيايد امواج بر نخيزد و لآلی حکمت بر شاطی وجود نيفشاند .
 
" ای برادر تو همه انديشهء ما بقی تو استخوان و ريشهء "
 
بايد افکار عموميّه را متوجّه آنچه اليوم لائق و سزاوار است نمود و اين ممکن نه الّا ببيان کافی و اقامهء دليل واضح مبرهن وافی چه که بيچارگان اهالی از عالم وجود بيخبرند و شبهه ای نيست که سعادت خود را طالب و آمل و لکن حجبات جهل حائل و حاجز گشته . ملاحظه فرمائيد که قلّت معارف بچه مثابه باعث ذلّت و حقارت ملّت ميشود . اليوم اعظم طوائف و ملل عالم از جهة کثرت نفوس ملّت چين است که هشتصد کرور و کسری نفوس اهالی است و از اين جهة بايد که دولتش سر افرازترين دول و ملّتش مشهورترين ملل عالم باشد و حال بالعکس بجهة عدم معارف تمدّن ادبی و مادّی ضعيف و بی پا ترين ملل و دول ضعيفه است چنانچه مدّت قليلهء قبل از اين عساکر قليلی از انگليس ١٣١ و فرانسه با او محاربه نموده بقسمی دولت چين شکست خورد که پای تختش را که مسمّی به پکين است فتح نمودند . حال اگر دولت و ملّت چين در درجات عاليهء معارف عصريّه متصاعد و بفنون تمدّن متفنّن بودند اگر کلّ دول عالم بر او هجوم مينمودند البتّه عاجز گشته خائباً خاسراً مراجعت مينمودند . و از اين حکايت عجبتر آنکه حکومت ژوپان در اصل تابع و در تحت حمايت حکومت چين بود چند سال است که چشم و گوش باز کرده تشبّث بوسائل ترقّی و تمدّنات عصريّه و ترويج معارف و صنايع عموميّه نموده بقدر اقتدار و استطاعت جهد و کوشش کرده تا آنکه افکار عموميّه متوجّه اصلاحات گشته علی العجاله حکومتش بمقامی رسيده که با وجود آنکه نفوس آن مملکت تقريباً سدس بلکه عشر اهالی حکومت چين است در اين ايّام با دولت چين مقابلی نمود بالاخره حکومت چين مجبور بمصالحه گشت . دقّت نمائيد که چگونه معارف ١٣٢ و تمدّن سبب عزّت و سعادت و حرّيّت و آزادی حکومت و ملّت ميشود . و همچنين لازم است که در جميع بلاد ايران حتّی قری و قصبات صغيره مکتبهای متعدّده گشوده و اهالی از هر جهة تشويق و تحريص بر تعليم قرائت و کتابت اطفال شوند حتّی عند اللّزوم اجبار گردند . تا عروق و اعصاب ملّت بحرکت نيايد کلّ تشبّثات بيفائده است چه که ملّت بمثابهء جسم و غيرت و همّت مانند جانند جسم بيجان حرکت نکند . حال اين قوّهء عظمی در طينت اهالی ايران در منتهی درجه موجود محرّکش توسيع دائرهء معارفست . و امّا حزبيکه برآنند اين اصول تمدّنيّه و اساس ترقّی مراتب عاليهء سعادت بشريّه در عوالم ملکيّه و قوانين اصلاحات کامله و اتّساع دوائر مدنيّت تامّه را اقتباس از ملل سائره لازم و موافق نه بلکه لائق و سزاوار چنانست که حکومت و ملّت ايران تفکّر و تعمّق نموده خود ايجاد امور ما به التّرقّی نمايند . البتّه اگر عقول مستقيمه و مهارت کلّيّهء ١٣٣ فرائد ملّت و همّت و غيرت اشخاص شاخصه در دربار دولت و جهد بليغ اصحاب درايت و کفايت که مطّلع بر قوانين اعظم عالم سياسی هستند جمع شوند و بکمال جهد و اقدام در جزئيّات و کلّيّات امور تدبّر و تفکّر نموده بتدابير صائبه ممکن است که بعضی امور اصلاحات کلّيّه يابد و لکن در اکثر امور مجبور بر اقتباسند . چه که قرونهای عديده کرورها از نفوس عمر خود را صرف نموده و تجربه کرده تا آنکه آن امور اصلاحيّه بحيّز وجود آمده . حال اگر چشم از آن پوشيده شود تا آنکه در خود مملکت بنحو ديگر اسباب فراهم آيد که ترقّی مأمول حاصل گردد اوّلاً آنکه اعصار کثيره بگذرد و مطلوب ميسّر نشود . مثلاً ملاحظه نمائيد که در ممالک سائره مدّتی مديده کوشيدند تا آنکه قوّهء بخار را کشف و معلوم و بواسطهء آن چه بسيار امور و اشغال مشکله را که ما فوق طاقت انسان بود سهل و آسان نمودند . حال استعمال اين قوّه را ترک نموده و سعی ١٣٤ و کوشش شود تا آنکه قوّه ای مشابه اين قوّه کشف و ايجاد شود قرون کثيره لازم است . پس بهتر آنست که در استعمال اين قوّه قصوری نشود و لکن دائماً متفکّر در آن باشند که بلکه قوّه ای اعظم از آن بدست آيد . و همچنين قياس نمائيد سائر فنون و معارف و صنايع و قضيّات مثبوت الفوائد عالم سياسی را که در قرونهای عديده مکرّراً تجربه شده و بجهة عزّت و عظمت دولت و آسايش و ترقّی ملّت منافع و فوائد و محسّنات کلّيّه‌اش ثابت و مبرهن گشته . حال آنرا بدون سبب و داعی ترک نموده بنوع ديگر در صدد اصلاحات کوشيده شود تا آن اصلاحات از حيّز قوّه بوجود آيد و فوائد و منافعش ثابت و مبرهن گردد سالها بگذرد و عمرها بسر آيد (و ما هنوز اندر خم يک کوچه‌ايم) . شرف و مزيّت اخلاف بر اسلاف در اينست که اموريکه در زمان سابق بمحک تجربه رسيده و فوائد عظيمه‌اش ثابت گشته اخلاف آنرا از اسلاف اقتباس نمايند و تأسّی بايشان کنند ١٣٥ و از آن گذشته قضايای ديگر خود را کشف کرده آنرا نيز ضميمهء آن امور مفيده نمايند . پس معلوم شد که معلومات و مجرّبات اسلاف معلوم و موجود نزد اخلاف است و لکن کشفيّات خاصّهء اخلاف مجهول اسلاف است و لکن بشرط آنکه اخلاف از اهل کمالات باشند و الّا چه بسيار اخلاف که قطره ای از بحر بی پايان معارف اسلاف نصيب نبردند . قدری ملاحظه نمائيد که فرض کنيم نفوسی بقدرت الهيّه در زمين خلق شدند آن نفوس بجهة عزّت و سعادت و آسايش و راحت خود البتّه محتاج بامور کثيره هستند . حال آن امور را اگر از سائر مخلوقات موجوده اقتباس نمايند اهون است يا خود در هر قرنی بدون اقتباس ايجاد امری از امور لازمهء تعيّش بشر نمايند ؟ و اگر گفته شود که قوانين و اصول و اساس ترقّی در درجات عاليهء مدنيّت کامله که در ممالک سائره جاريست آن موافق حال و مقتضيات مألوفهء اهالی ايران نيست از اينجهة ١٣٦ لازم است که در خود ايران مدبّران مملکت جهد بليغ نموده ايجاد اصلاحاتی نمايند که موافق حال اين بلاد باشد . اوّل بيان کنند که مضرّت از چه جهة است ؟ آيا عمار ممالک و تعمير مسالک و توسّل بوسائل تقويت ضعفاء و احياء فقرا و ترتيب اسباب ترقّی جمهور و تکثير مواد ثروت عموم و توسيع دائرهء معارف و تنظيم حکومت و آزادی حقوق و امنيّت جان و مال و عِرض و ناموس مغاير حال اهل ايرانست ؟ و آنچه غير از امثال اين امور است مضرّتش در هر مملکت واضح و هويدا است اختصاص بمکانی دون مکان ندارد . باری جميع اين اوهامات از عدم عقل و دانش و قلّت تفکّر و ملاحظه صدور يابد بلکه اکثر معارضين و مسامحين فی الحقيقه اغراض شخصيّهء خود را در نقاب اقوال بيفايده ستر نموده در ظاهر ببعضی کلمات که هيچ تعلّق بآنچه مضمر قلوب است ندارد عقول بيچارگان اهالی را مشوّش مينمايند . ای اهل ايران قلب که وديعهء ١٣٧ ربّانيّه است او را از آلايش خود پرستی پاک و مقدّس نموده باکليل نوايای خالصه مزيّن نمائيد تا عزّت مقدّسه و عظمت سرمديّهء اين ملّت باهره چون صبح صادق از مشرق اقبال طالع و لائح گردد . اين چند روز ايّام حيات دنيويّه که چون ظلّ زائل است عنقريب بسر آيد جهد نمائيد تا مشمول الطاف و عنايت ربّ احديّت گرديد و اثر خيری و ذکر خوشی از خود در قلوب و السن اخلاف بگذاريد ( و اجعل لی لسان صدق فی الآخرين ) . ای خوشا حال نفسی که خير ذاتی خود را فراموش نموده چون خاصّان درگاه حقّ گوی همّت را در ميدان منفعت جمهور افکنده تا بعنايت الهيّه و تأييدات صمدانيّه مؤيّد بر آن گردد که اين ملّت عظيمه را باوج عزّت قديمه رساند و اين اقليم پژمرده را بحيات طيّبه تازه و زنده نمايد و چون بهار روحانی اشجار نفوس انسانيرا بحليهء اوراق و ازهار و اثمار سعادت مقدّسه سر سبز و خرم نمايد ( تمّ ) ١٣٨ چون در اصل اين رسالهء مبارکه چنانکه در صفحهء ١٠٨ واقع است اين عبارت وارد که ( صلاح الدّين ملک منصور ايّوبی در سنهء ٦٩٣ هجری بکلّی ملوک و عساکر اوروپرا از ممالک و سواحل برّيّة الشّام و مصر اخراج نمود ) و متبادر از صلاح الدّين ايّوبی صلاح الدّين کبير شهير است که در سنهء ٥٨٩ وفات نمود و غالباً اين مسئله بر غير متعمّقين در تاريخ مشتبه ميشد چه که فتح آخرين عکّا و اخراج صليبيّين از برّ شام بدست ملک اشرف صلاح الدين بن الملک المنصور قلاون صالحی وقوع يافت نه صلاح الدّين کبير که پسر ايّوب است و لذا اين اقلّ عباد ( فرج اللّه زکيّ الکردی ) توضيحاً از مصدر رسالهء فخيمه استيضاح نمود و اين رقيمهء کريمه در جواب صدور يافت و هی هذه ١٣٩
 
(هو اللّه)
 
(أيّها الفرج القريب)
 
نامهء شما رسيد و ملاحظه گرديد لکن از عدم فرصت مختصر جواب مرقوم ميشود . ( صلاح الدّين ) اوّل ايّوبی يعنی پسر ايّوب برادر زادهء شير کوه لقبش الملک النّاصر است . اين شخص با قوم مهاجم اهل صليب محاربه کرد و غلبه نمود و قدس و کرک و نابلوس و عسقلان و يافا و طرابلوس و عکّا و صور و صيدا خلاصه جميع شهرها که در دست صليبيّون بود فتح و استرجاع نمود و اسراء را در قلعهء صور گذاشت و بمصر شتافت . بعد بغتة کشتيهای صليبيّين مملوء از عساکر در مقابل صور پيدا شدند . آنان از خارج و اسراء از داخل کوشيدند و صليبيّون بر صور استيلا يافتند و از صور برخاستند بسوی عکّا شتافتند و عکّا را محاصره نمودند . ملک ناصر ( صلاح الدّين ) بکمال سرعت از مصر بسوريّه شتافت ملاحظه کرد که عکّا محصور است . پس ١٤٠ (صلاح الدّين) صليبيّين را از طرف برّ محاصره نمود و عکّا در تحت دو محاصره افتاد زيرا صليبيّون عکّا را محاصره نموده بودند و داخل عکّا مرابطين اسلام بودند . بعد صليبيّون بر عکّا استيلا يافتند و مرابطين را بکشتند . و زمان زمستان آمد و ( صلاح الدّين ) رنجور شد پس ارکان دولت مصلحت در آن ديدند که بشام مراجعت نمايد و کسب صحّت و عافيت کند و در بهار با جيشی جرّار بر صليبيّين بتازد و دوباره فتح عکّا نمايد . ولی ( صلاح الدّين ) ملک ناصر ايّوبی در شام فوت شد و قلعه عکّا در دست صليبيّون ماند . بعد از صد سال (صلاح الدّين) ملک منصور که منسوب ايّوب است فتح عکّا کرد و تمام صليبيّون را از برّيّة الشّام براند . آن ( صلاح الدّين ) اوّل لقبش ملک ناصر است و ( صلاح الدّين ) ثانی لقبش ملک منصور اوّل پسر ايّوب است ثانی از متعلّقين ايّوب . و عليک البهاء الابهی
 
(ع‌ع)
 
١٤١ و چون بر مضمون اين رقيمهء کريمه اطّلاع حاصل شود معلوم گردد که طايفهء قلاونيّه که الملک المنصور صلاح الدّين صالحی از ايشان است بلقب ايّوبی ملقّب بودند چه که از امرای سلسله ايّوبيّه‌اند و سلاطين ايّوبيّه سه طبقه‌اند اکراد ايّوبيّه که صلاح الدّين کبير رحمة اللّه عليه مؤسّس دولت ايشان بود و اتراک ايّوبيّه که از امرای سلسلهء سابقه‌اند و چراکسهء ايّوبيّه که از مماليک ايشان بودند و اللّه تعالی عالم الحقائق
 
اين رساله بهمّت جناب آقا شيخ فرج اللّه مريوانی باطّلاع اين عبد فانی و کمال جهد و خلوص نيّت ( در مطبعهء کردستان علميّه ) در سنهء ١٣٢٩ هجريّه مطبوع گرديد
 
(ع‌ع)
 
 محتوياتصفحه قبل » 
 
 

جستجو

صاحبان آثار
حضرت بهاءالله
حضرت باب
حضرت عبدالبهاء

حضرت ولی امرالله
بيت العدل اعظم

مجموعه آثار مباركه

مؤلفين ديگر
عناوين آثار
بترتيب اسم صاحب اثر
بترتيب حروف الفبا
زبانها
فارسی
عربي
English
سايتهای وابسته
عالم بهائی
توجه: دوستان عزيزى كه مايل به كسب اطلاعات بيشترى درباره آئين بهائى هستند ميتوانند به تارنماهاى ذيل مراجعه فرمايند. در اينجا لازم ميدانيم كه توجه دوستان را به اين نكته جلب نمائيم كه ذكر آدرس اين وب سايتها فقط جنبه اطلاعاتى داشته و بدان معنى نيست كه محتويات آنها مورد تاييد و يا تصويب جامعه بين المللى بهائى قرار گرفته است
ارتباط با ما | درباره اين سايت | نقشه سايت | اطلاعات خصوصى | شرايط استفاده
تمام حقوق محفوظ. جامعه بين المللی بهائی  ۲۰۰۸