حضرت بهاءالله
مرجع  کتب و آثار بهائی جامعه بين المللی بهائی
 
  رسالهء مدنيّه
۱۴۱ :صفحات :ناشر حضرت عبدالبهآء :صاحب اثر
 
 « صفحه بعد |محتوياتصفحه قبل » 
  رفتن به صفحه مورد نظر   اجرا    دريافت‌نسخه نسخه ورد نسخه اکروبات
 صفحه ١٠٥-١٢٠   
      
 

صفحات ۱۰۵-۱۲۰

 
خلاصه طائفهء عرب در جميع علوم و فنون و معارف و حکمت و سياست و اخلاق و صنايع و بدايع سرور کلّ ملل و اقوام گشتند . و فی الحقيقه بلوغ چنين طائفهء متوحّشهء حقيره در مدّت قليله بمنتهی درجهء کمالات بشريّه اعظم برهان حقّيّت و نبوّت سرور ١٠٦ کائنات است . در اعصار اوّليّهء اسلام جميع طوائف اوروپ اکتساب فضائل و معارف مدنيّت را از اسلام ساکنين ممالک اندلس مينمودند . و اگر در کتب تواريخيّه از جميع دقّت شود مبرهن و واضح گردد که اکثر تمدّن اوروپ مقتبس از اسلام است چنانچه جميع کتب حکما و دانشمندان و علماء و فضلای اسلاميّه را قليلاً قليلاً در اوروپ جمع و بکمال دقّت در مجامع و محافل علوم مطالعه و مذاکره نموده امور مفيده را اجرا نمودند و الآن کتب فضلای اسلام که در ممالک اسلام نابود است در کتابخانهای ممالک اوروپ نسخ عديده‌اش موجود و قوانين و اصولی که در کلّ ممالک اوروپ جاريست اکثر بلکه کلّيّهء مسائلش مقتبس از کتب فقهيّه و فتاوای علمای اسلاميّه است . و اگر خوف از تطويل نبود مسائل مقتبسه فرداً فرداً سمت تحرير می‌يافت . مبدء تمدّن اوروپ در قرن سابع هجری واقع و تفصيل آن قضيّه آنکه در اواخر قرن خامس هجری ١٠٧ پاپ رئيس ملّت مسيحيّه از اينکه مقامات مقدّسهء نصاری چون بيت المقدس و بيت اللّحم و ناصره در تحت حکومت اسلاميّه افتاده ناله و فرياد آغاز نمود و جمهور ملوک و اهالی اوروپ را تشويق و تحريص نموده باعتقاد خود بحرب دينی و جهاد دلالت کرد . و بقسمی فرياد و حنين و انينش بلند شد که کلّ ممالک اوروپ قيام نمودند و ملوک صليبيّون با عساکر بيشمار از خليج قسطنطنيّه گذشته توجّه بقطعهء آسيا نمودند . و در آن زمان خلفای علويّه بر ديار مصريّه و بعضی ممالک غرب حکمرانی مينمودند . و در اکثر اوقات ملوک سورستان يعنی سلجوقيّهء برّيّة الشّام نيز در تحت اطاعت و انقيادشان بودند . باری ملوک اوروپ با سپاه بيشمار هجوم بر برّيّة الشّام و مصر نمودند و مدّت دويست و سه سال مستمرّاً ما بين ملوک برّيّة الشّام و ملوک اوروپ محاربه واقع و دائماً از اوروپ مدد ميرسيد . هر قلعه ای از قلاع سوريّه را بکرّات و مرّات ملوک فرنگ فتح نمودند و پادشاهان ١٠٨ اسلام از دست فرنگ نجات دادند . تا اينکه صلاح الدّين ملک منصور ايّوبی در سنهء ششصد و نود و سه هجری بکلّی ملوک و عساکر اوروپ را از ممالک و سواحل برّيّة الشّام و مصر اخراج نموده مأيوس و منکوب بممالک اوروپ مراجعت نمودند . و در اين محاربات که بحرب صليبيّون مشهور کرورها از نفوس تلف شد . خلاصه از ابتدای تاريخ چهار صد و نود هجری تا سنهء ششصد و نود و سه هجری متّصلاً از اوروپ ملوک و سرداران و سرامدان ببرّيّة الشّام و مصر تردّد مينمودند و چون عاقبت جميع مراجعت نمودند در مدّت دويست سال و کسری آنچه از سياست و مدنيّت و معارف و مدارس و مکاتب و عادات و رسوم مستحسنهء ممالک اسلاميّه مشاهده کردند بعد المراجعه در اوروپ تأسيس نمودند مبدء تمدّن اوروپ از آن زمانست . ای اهل ايران تکاسل و تراخی تا کی متبوع و مطاع کلّ آفاق بوديد حال چگونه از عزّ قبول باز مانده در زاويهء خمول ١٠٩ خزيده‌ايد ؟ منشأ معارف و مبدأ تمدّن جهانيان بوديد اکنون چگونه افسرده و مخمود و پژمرده گشته‌ايد ؟ سبب نورانيّت آفاق بوده‌ايد حال چگونه در ظلمات غفلت و کسالت باز مانده‌ايد ؟ چشم بصيرت را باز و احتياجات حاليّهء خود را ادراک نمائيد کمر همّت و غيرت بر بنديد و در تدارک وسائط معارف و مدنيّت بکوشيد . آيا سزاوارست که طوائف و قبائل اجانب فضائل و معارف را از آثار اسلاف و اجداد شما اقتباس نمايند و شما که اولاد و وارثيد محروم بمانيد ؟ آيا اين پسنديده است که همسايگان و مجاوران ليلاً و نهاراً در تشبّث وسائل ترقّی و عزّت و سعادت بجان و دل بکوشند و شما از تعصّب جاهليّه بمضاددت و منازعت و هوی و هوس خود مشغول گرديد ؟ و آيا اين ممدوح و محمود است که اين ذکاء فطری و استعداد طبيعی و فطانت خلقيّه را در کسالت و بطالت صرف و ضايع نمائيد ؟ باز از مقصد دور افتاديم . باری جميع هوشمندان و مطّلعين بر حقائق احوال تاريخيّهء ١١٠ ازمنهء سالفه از اهالی اوروپ که بصدق و انصاف متّصف‌اند مقرّ و معترفند که اساس جميع شئون تمدّنيّه‌شان مقتبس از اسلام است . چنانچه مؤلّف محقّق مشهور (دری بار) از اهالی فرانسه که در نزد جميع مؤلّفين و دانايان اوروپ اطّلاع و مهارت و دانائيش مسلّم است در کتاب مسمّی به ( ترقّی امم ) در ادبيّات که از تأليفات مشهورهء اوست در اين باب يعنی اکتساب ملل اوروپ قوانين مدنيّت و قواعد ترقّی و سعادت را از اسلام شرح مبسوطی بيان نموده و چون بسيار مفصّل است لهذا ترجمه و درجش در اين رساله سبب تطويل بلکه خروج از صدد است و اگر نفسی در آنچه گفته شد قانع نه مراجعت بآن کتاب نمايد . مختصر اينست که جميع تمدّن اوروپ از قوانين و نظام و اصول و معارف و حکم و علوم و عادات و رسوم مستحسنه و ادبيّات و صنايع و انتظام و ترتيب و روش و اخلاق حتّی بسياری از الفاظ مستعمله در لسان فرانسه را مقتبس ١١١ از عرب است بيان نموده و فرداً فرداً بتفصيل ذکر کرده و ثابت و مبرهن داشته که هر يک را در چه زمان از اسلام اقتباس نمودند . و همچنين تفصيل دخول عرب در بلاد غرب که اليوم مملکت اسپانياست و در مدّت قليله مدنيّت کامله را در آن ممالک بچه نحو تأسيس نمودند و سياست مدن و معارفشان در چه درجهء کمال بود و تأسيس مدارس و مکاتب علوم و فنون و حکمت و صنايعشان بچه متانت و انتظام بود و سروری و بزرگواريشان در جهان مدنيّت بچه درجه رسيد و از ممالک اوروپ چه بسيار اطفال بزرگان که بمدارس قرطبه و غرناطه و اشبيليّه و طوليدو آمده تعلّم معارف و فنون و اکتساب مدنيّت مينمودند حتّی ذکر نموده که يکی از اهالی اوروپ که موسوم به کربرت بود بمملکت غرب آمده و در مدرسهء ( کوردوفا ) که از ممالک عرب بود داخل شده تحصيل معارف و علوم نموده در مراجعت باوروپ بقسمی شهرت يافت که عاقبت بر سرير رياست ١١٢ دينيّهء کاتوليک استقرار يافته پاپ گشت . مقصود از اين بيانات آنکه معلوم و واضح گردد که اديان الهی مؤسّس حقيقی کمالات معنويّه و ظاهريّهء انسان و مشرق اقتباس مدنيّت و معارف نافعهء عموميّهء بشريّه است . و اگر بنظر انصاف ملاحظه شود جميع قوانين سياسيّه در مدلول اين چند کلمهء مبارکه داخل قوله تعالی ( و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و يسارعون فی الخيرات و أولئک من الصّالحين ) و همچنين ميفرمايد ( و لتکن منکم أمّة يدعون الی الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و أولئک هم المفلحون ) و همچنين ميفرمايد (انّ اللّه يأمر بالعدل و الاحسان و ينهی عن الفحشاء و المنکر و البغی يعظکم لعلّکم تذکّرون) . و در تمدّن اخلاق ميفرمايد ( خذ العفو و أُمُر بالعُرف و أَعرض عن الجاهلين ) و همچنين ميفرمايد ( الکاظمين الغيظ و العافين عن النّاس و اللّه يحبّ المحسنين ) و همچنين ميفرمايد ( ليس البرَّ ان تُوَلّوا وجوهکم قِبَلَ المشرق ١١٣ و المغرب و لکنّ البرّ مَنْ آمن باللّه و اليوم الآخر و الملائکة و الکتاب و النّبيّين و آتَی المال علی حُبّه ذوی القربی و اليتامی و المساکين و ابن السّبيل و السّائلين و فی الرّقاب و أقام الصّلاة و آتی الزّکاة و المُوفُون بعهدهم اذا عاهدوا و الصّابرين فی البأساء و الضّرّاء و حين البأس أولئک الّذين صدقوا و أولئک هم المتّقون ) و همچنين ميفرمايد ( و يُؤثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خَصاصَةٌ ) . ملاحظه فرمائيد که در اين چند آيهء مبارکه منتهی درايج حقائق مدنيّت و جوامع لوامع شيم مستحسنهء انسانيّت مذکور . ( فو اللّه الّذی لا اله الّا هو ) که جزئيّات تمدّنيّهء عالم نيز از الطاف انبيای الهی حاصل گشته . آيا چه امر نافعی در وجود موجود شده که در کتب مقدّسهء الهيّه واضحاً و يا خود تلويحاً مذکور نه ؟ و لکن چه فائده چون سلاح و آلات حربيّه در دست جبان باشد جان و مال محفوظ نماند بلکه بالعکس سبب قوّت و اقتدار سارق گردد . بهمچنين زمام امور چون ١١٤ بدست علمای غير کامل افتد نورانيّت ديانت را چون حجاب عظيم حائل گردند . اسّ اساس ديانت خلوص است يعنی شخص متديّن بايد که از جميع اغراض شخصيّهء خود گذشته بايّ وجهٍ کان در خيريّت جمهور بکوشد . و ممکن نيست که نفوس از منافع ذاتيّهء خود چشم پوشند و خير خود را فدای خير عموم نمايند الّا بتديّن حقيقی . چه که در طينت انسانيّه محبّت ذاتيّهء خود مخمّر و ممکن نيست بدون اميدواری اجر جزيل و ثواب جميل از فوائد موقّتهء جسمانيّهء خود بگذرد و لکن شخص موقن باللّه و مؤمن بآيات او چون موعود و متيقّن مثوبات کلّيّهء اخرويّه است و جميع نعم دنيويّه در مقابل عزّت و سعادت درجات أخرويّه کأن لم يکن انگاشته گردد لهذا راحت و منافع خود را ابتغاءً لوجه اللّه ترک نموده در نفع عموم دل و جان را رايگان مبذول دارد ( و من النّاس مَنْ يشری نفسه ابتغاءَ مرضات اللّه ) . و بعضی نفوس چنان گمان کنند ١١٥ که ناموس طبيعی انسان مانع ارتکاب اعمال قبيحه و ضابط کمالات معنويّه و صوريّه است يعنی شخصی که متّصف بخرد طبيعی و غيرت فطريّه و حميّت ذاتيّه است بدون ملاحظهء عقوبات شديدهء مرتّبه بر اعمال شرّيّه و مثوبات عظيمهء افعال خيريّه بریء از اضرار عباد و حريص بر اعمال خيريّه است. (اوّلاً) آنکه در تواريخ عموميّه دقت نمائيم واضح و مبرهن شود که ناموس طبيعی از فيوضات تعاليم انبيای الهی است و همچنين ملاحظه مينمائيم که از اطفال در صغر سن آثار تعدّی و تجاوز ظاهر و اگر از تربيت مربّی محروم ماند آناً فآناً شيم غير مرضيّه‌اش تزايد يابد . پس معلوم شد که ظهور ناموس طبيعی نيز از نتائج تعليم است . (و ثانياً) آنکه بر فرض تصوّر اينکه خرد طبيعی و ناموس فطری مانع شرّ و مدلّ بر خير است اين معلوم و واضحست که همچو نفوس چون اکسير اعظمست چه که اين ادّعا بقول تمام نشود بلکه عمل لازم . حال چه امری ١١٦ در وجود جمهور را بر نيّات حسنه و اعمال صالحه مُلجأ و مُضطرّ مينمايد ؟ و از اين گذشته آن شخصی که مصدر ناموس طبيعی است اگر مظهر خشية اللّه گردد البتّه در نوايای خيريّه‌اش ثابت‌تر و راسخ‌تر گردد . خلاصه فوائد کلّيّه از فيوضات اديان الهيّه حاصل زيرا متديّنين حقيقی را بر صدق طويّت و حسن نيّت و عفّت و عصمت کبری و رأفت و رحمت عظمی و وفای بعهد و ميثاق و حرّيّت حقوق و انفاق و عدالت در جميع شئون و مروّت و سخاوت و شجاعت و سعی و اقدام در نفع جمهور بندگان الهی باری بجميع شيم مرضيّهء انسانيّه که شمع روشن جهان مدنيّت است دلالت مينمايد . و اگر نفسی فی الحقيقه باين صفات ممدوحه متّصف نه البتّه بنمی از يَمِ عذب فرات که در مجاری کلمات تعليميّهء کتب مقدّسهء الهيّه متموّج است نرسيده و نفحه ای از روائح قدسيّهء رياض الهيّه استشمام ننموده چه که هيچ امری در وجود بقول تمام نشود هر مقاميرا روش ١١٧ و علامتی و هر شأنی را نشانه و اشارتی . مجملاً مقصود از اين بيانات آنکه واضح و مدلّل شود که اديان الهيّه و شرائع مقدّسهء ربّانيّه و تعاليم سماويّه اعظم اساس سعادت بشريّه است و از برای کلّ اهل عالم نجاح و فلاح حقيقی بدون اين ترياق فاروق اعظم ممکن نه و لکن بشرط آنکه در دست حکيم دانای حاذق باشد و الّا اگر جميع ادويهء برء السّاعة که خداوند عالميان بجهت شفای آلام و اسقام آدميان خلق فرموده بدست طبيب غير حاذق افتد صحّت و عافيت ميسّر نگردد بلکه بالعکس سبب اهلاک نفوس بيچارگان و اذيّت قلوب درماندگان گردد . مثلاً منبع حکمت الهيّه و مظهر نبوّت کلّيّه در ترغيب و تحريص اکتساب معارف و اقتباس فنون و فوائد بسعی الی اقصی بلاد چين امر ميفرمايد و لکن طبيبان غير حاذق منع و ستيزه مينمايند و استدلال ميکنند ( من تشبّه بقوم فهو منهم ) و حال آنکه وجه تشابه مذکور را ادراک ننموده و نميدانند که شرائع ١١٨ مقدّسهء الهيّه جمهور امّت را بر تمهيد اصول اصلاحات متتابعه و اقتباس فنون و معارف از امم سائره تشويق و دلالت مينمايد و هر نفسيکه غير از اين گويد از سلسبيل علم محروم و در باديهء جهل از پی سراب اغراض نفسانيّه سرگردان و حيران . حال بديدهء انصاف ملاحظه نمائيد اين اصلاحات جديده بالقوّه و بالفعل کدام يک مخالف اوامر الهيّه واقع گشته ؟ اگر امر تأسيس مجالس مشورت است اينکه در نصّ آيهء مبارکه است که ميفرمايد ( أمرهم شوری بينهم ) و همچنين خطاباً بمطلع علم و منبع کمال با وجود آن فضائل کلّيّهء معنويّه و صوريّه ميفرمايد ( و شاورهم فی الأمر ). در اين صورت چگونه امر مشورت مغاير قوانين شريعت مقدّسه است . و بدلائل عقليّه نيز فضيلت مشورت ثابت و مبرهن و مجرّب . و يا خود قصاصاً قتل نفوس را منوط بتحقيقات دقيقه و تصديق مجالس عديده و ثبوت شرعی و تعلّق فرمان پادشاهی نمودن مغاير شرائع الهيّه است ؟ ١١٩ و آنچه در زمان حکومت سابقه مجری بود موافق احکام قرآن مبين بود ؟ چنانچه متواتراً مسموع گشت که حاکم گلپايگان در زمان صدارت حاجی ميرزا آقاسی بدون سؤال و جواب و استئذان از جهتی سيزده نفر بيچارگان کدخدايان قرای گلپايگان را که از سلالهء طاهره بودند من دون جرم در يکساعت در نهايت مظلوميّت گردن بريده . اهالی مملکت ايران در زمانی متجاوز از صد کرور بودند بسبب بعضی حروبات داخله و اکثر بجهت عدم قوانين سياسيّه و مطلق العنان و الاراده بودن ولات و حکّام تلف شده کم‌کم بمرور ايّام خمس اهالی باقی نمانده چه که حکّام بارادهء خود هر نفس بی جرمی را خواستند بآتش قهر و شکنجه بگداختند و يا خود قاتل مثبوت شرعی اشخاص عديده را بجهت اغراض ذاتيّه بنواختند . هيچ نفسی را قدرت اعتراض نبود چه که حاکم يتصرّف کيف يشاء بود . آيا ميتوان گفت اين امور موافق عدل و انصاف و مطابق احکام شريعت اللّه است ؟ ١٢٠ و يا خود تشويق و تحريص بر تعلّم فنون مفيده و اکتساب معارف عموميّه و اطّلاع بر حقائق حکمت طبيعيّهء نافعه و توسيع دائرهء صنايع و تزييد مواد تجارت و تکثير وسائط ثروت ملّت منافی اصول ديانت الهيّه است ؟ و يا خود آنکه ترتيب نظام مدن و تنظيم احوال نواحی و قری و تعمير طرق و سبل و تمديد راه کالسکهء آتشی و تسهيل وسائط نقليّه و حرکت و ترفيه عموم اهالی مضادّ عبوديّت درگاه حضرت احديّت است ؟ و يا خود اشغال معادن متروکه که اعظم وسائط ثروت دولت و ملّت است و ايجاد معامل و کارخانها که منبع آسايش و راحت و باعث غنا و توانگری عموم ملّت است و تحريض و تحريص ايجاد صنايع جديده و تشويق ترقّی امتعهء وطنيّه مغاير اوامر و نواهی ربّ البريّه است ؟ قسم بذات پاک ذی الجلال که متحيّرم چگونه پرده بر ابصار افتاده که امور باين بديهی ادراک نميشود .
 « صفحه بعد |محتوياتصفحه قبل » 
 
 

جستجو

صاحبان آثار
حضرت بهاءالله
حضرت باب
حضرت عبدالبهاء

حضرت ولی امرالله
بيت العدل اعظم

مجموعه آثار مباركه

مؤلفين ديگر
عناوين آثار
بترتيب اسم صاحب اثر
بترتيب حروف الفبا
زبانها
فارسی
عربي
English
سايتهای وابسته
عالم بهائی
توجه: دوستان عزيزى كه مايل به كسب اطلاعات بيشترى درباره آئين بهائى هستند ميتوانند به تارنماهاى ذيل مراجعه فرمايند. در اينجا لازم ميدانيم كه توجه دوستان را به اين نكته جلب نمائيم كه ذكر آدرس اين وب سايتها فقط جنبه اطلاعاتى داشته و بدان معنى نيست كه محتويات آنها مورد تاييد و يا تصويب جامعه بين المللى بهائى قرار گرفته است
ارتباط با ما | درباره اين سايت | نقشه سايت | اطلاعات خصوصى | شرايط استفاده
تمام حقوق محفوظ. جامعه بين المللی بهائی  ۲۰۰۸