سالک بعد از ارتقای بمراتب بلند حيرت بوادی
فقر حقيقی و فنای اصلی وارد شود و اين رتبه مقام
فنای از نفس و بقای باللّه است و فقر از خود و غنای
بمقصود است . و در اين مقام که ذکر فقر میشود يعنی
فقير است از آنچه در عالم خلق است و غنی است به
آنچه در عوالم حقّ است ، زيرا که عاشق صادق و حبيب
موافق چون بلقای محبوب و معشوق رسيد از پرتو
جمال محبوب و آتش قلب حبيب ، ناری مشتعل
شود و جميع سرادقات و حجباترا بسوزاند ، بلکه
آنچه با اوست حتّی مغز و پوست محترق گردد و جز
دوست چيزی نماند ... و در اين مقام ، واصل مقدّس
است از آنچه متعلّق بدنياست . پس اگر در نزد
واصلين بحر وصال از اشياء محدوده که متعلّق به
عالم فانی است يافت نشود چه از اموال ظاهريّه
باشد و چه از تفکّرات نفسيّه بأسی نيست ...
١٦٣