ميان پيمبران جدائی ننهيم ، چون خواست
همه يکی است و راز همگی يکسان . جدائی و برتری
ميان ايشان روا نَه . پيمبر راستگو خود را بنام
پيمبر پيشين خوانده . پس چون کسی به نهان
اين گفتار پی نبرد بگفتههای نا شايسته پردازد .
دانای بينا را از گفته او لغزش پديدار نشود .
اگر چه پيدايش ايشان در جهان يکسان نه و هر
يک به رفتار و کردار جداگانه پديدار و در ميان ،
خُردی و بزرگی نمودار ولی ايشان مانند ماه
تابان است ، چنانچه او هر گاهی بنمايش جداگانه
پديدار با آنکه هيچ گاهی او را کاهش و نيستی نه .
پس دانسته شد که اين نه بيشی و کمی است . ولی
جهان ناپايدار شايستهء اينگونه رفتار است . چه
هر گاه که خداوند بيمانند پيمبری را بسوی مردمان
فرستاد بگفتار و رفتاری که سزاوار آن روز بود نمودار شد .
٣٣٣