قسم بجمال محبوب ، اينست رحمتی که همه
ممکنات را احاطه نموده و اينست يومی که در آن
فضل الهی جميع کائنات را فرا گرفته . ای علی ،
عين رحمتم در جريان است و قلب شفقتم در احتراق ،
چه که لازال دوست نداشته که احبّايش را حزنی اخذ
نمايد و يا همّی مَسّ کند . اگر اسم رحمانم مغاير رضا
حرفی از احبّايم استماع نمود مهموماً بمحلّ خود راجع
شد و اسم ستّارم هر زمان مشاهده نمود نفسی بهتکی
مشغول است بکمال احزان بمقرّ اقدس بازگشت و
بصيحه و ندبه مشغول و اسم غفّارم اگر ذنبی از
دوستانم مشاهده نمود صيحه زد و مدهوش بر ارض
اوفتاد . ملئکهء امريّه بمنظر اکبر حملش نمودند ...
هر حين که اظهار عصيان از نفسی در ساحت اقدس
شده هيکل قدم از حيا ارادهء ستر جمال خود نموده
چه که لازال ناظر بوفا بوده و عامل بشرايط آن ...
١٠١