عباد را مظهر غنای خود قرار فرمودم و در جميع آيه غنا از کلّ شیء مقرّر داشتم
و چون از اين آيه عظمی محتجب گشته به فقر عَرَضيّه مبتلا ماندهاند . پس نيکوست
حال اَنفسی که خود را از جميع ما سوی اللّه فارغ نمايند و به تمام همّت به جمال
عزّ احديّه توجّه کنند تا بدايع ظهورات قدرتيّه که در نفوسشان وديعه گذاشتهام
ظاهر و هويدا گردد و خود را غنی و مستغنی از کلّ مَن فی السّموات و الارض مشاهده
نمايند . و هر نفسی که به اين مقام وارد شد به لقاء الله در نفس خود به نفس خود
فائز گشته و مباد که جهّال قوم به اين کلمه تمسّک جسته ، به عرصه استکبار و
غرور قدم گذارند ، چنانچه در بعضی ملاحظه شد که بعد از آنکه سالها به نغمات روح
به غنای مطلق دعوت شدهاند بالاخره از حقّ استغنا جستهاند ، فَنَعوذُ باللّه عن
ذلک ، چه که جميع اين غنا ها از مشيّت امکانيّه ظاهر و به او راجع . زينهار که
در حين ظهور به مقام و
٢٤٥
عرفان و يا به کلّ مَن فی السّموات و الارض تمسّک نمائيد و مشغول شويد و از
جمالی که به حرفی جميع مَن فی السّموات و الارض را به مکمن غنا کشاند محروم
مانيد . باری غنا از دونم محبوب بوده ، نه از نفسم و انقطاع از ماسوايم مطلوب ، نه از جمالم .
٢٤٦