ای مهدی ، حَبّه وجودت را به تصرّف يد غالبه مقتدره الهی واگذار تا او را در
ارض مبارکه قدسيّه رضوان خود زرع نمايد تا افنان باقيه و اغصان ابديّه و
ثمرات غير منقطعه از او ظاهر شود . و لکن به ديده دقيق و بصر رقيق ملاحظه نما که
اگر رُطَب مزروع شود به ثمر نيايد ، چه که از لباس خود عاری نگشته و منزّه از ما
يَتَعَلَّقُ بالدّنيا نشده و امّا چون نَواة برهنه و مجرّد به تراب ارض
ربّ الارباب راجع شد لذا به اين شرافتهای کبری و اثمار لايُحصی مرزوق شد . پس
تو ای مهدی ، برهنه به ساحت قدس احديّه قدم گذار و از دون او پاک شده ، به مقام
عزّ صمديّه وارد شو . اين است نصيحت ربّ رحيم عبد خود را . ای مهدی ، " قُل
اللّهُ ثمّ ذَرهُم فی خوضِهم يَلعَبون " . آخر از جان يک نَفَس انقطاعی رايگان به
يمن جانان فرست و يک آه حزين از دل غمين مجرّد از تعلّق به اشياء به رضوان ربّ
العالمين مرسول دار . تا به کی مشغول به اين و آنی و به گفته اَنفس
٢٤٧
مکدّره هراسان ؟ قسم به خدا که قاصدين کويم به قدم اطمينان به مقاعد رحمن شتابند
. وجود را از آلايش حدود و اشارات پاک و مقدّس کن و به آسايش تمام به خيام ربّ
الانام وارد شو . ای مهدی ، در السن و افواه عوام اين کلمه جاری است که مرگ يک
بار و شيون يک بار ، يک بار بمير و زندگی از سر گير . از قضايای الهی محزون مباش
و از تقديرات مقدّره او مهموم مشو . قسم به جمالم که سِهام قضای محبوب احبّ از
کلّ مطلوب بوده و خواهد بود و زهر بلايش در کام مُحبّ صادق ، احلی از هر حلوی
بوده و خواهد بود . پس از صدمات وارده و رزايای نازله مضطرب مشو و مهموم مباش که
بعد هر ظلمت ليلی اشراقِ فجرِ منير از پی بوده . قدم همّت بر صراط مستقيم ،
مستقيم کن ، به قسمی که جميع عالم از استقامتت مستقيم شوند و به يقين آيند . اين
است وصيّت پروردگار تو اگر هستی از شنوندگان .
٢٤٨