آنچه در اين دنيا مشهود است استعداد زياده از اين در او موجود نه . اگر چه کلّ
عوالم الهی طائف حول اين عالم بوده و خواهد بود و لکن در هر عالمی از برای هر نفسی
امری مقدّر و مقرّر و همچه تصوّر مکن که آنچه در کتاب اللّه ذکر شده لغو بوده ،
فتعالی عَن ذلک . قسم به آفتاب افق معانی که از برای حقّ جنّت های لا عِدل لَها
بوده و خواهد بود و لکن در حيات اولی مقصود از جنّت رضای او و دخول در امر او
بوده و بعد از ارتقای مؤمنين از اين دنيا به جنّات لاعِدل لَها وارد و به نعمت
های لايُحصی متنعّم و آن جِنان ثمرات افعالی است که در دنيا به آن عامل شدهاند .
آيا ملاحظه نمی نمائيد که يکی از عباد او که خدمت نفسی نمايد و زحمتی برای او
تحمّل کند اجر و مزد خود را اخذ می نمايد ؟ چگونه می شود کريم علی الاطلاق امر
فرمايد عباد را به اوامر خود و بعد عباد خود را از رحمت خود محروم فرمايد ؟
فسبحانه سبحانه عَن ذلک و
٢٤٩
تعالی تعالی عمّا يَظُنّون العبادُ فی حقّه . باری اليوم جميع اين مراتب
مشهود است . پس نيکوست حال نفسی که به جنّت ابهائيّه که اَعلَی الجنان بوده و
خواهد بود فائز شود و اگر آذان مطهّره و نفوس بالغه مشهود می شد هر آينه از بدايع
فضلهای الهی ذکر می شد تا جميع از کلّ آنچه ادراک نموده و عارف شده و مشاهده
نمودهاند فارغ و مطهّر شده به منظر اکبر اطهر توجّه نمايند ، و لکن چه فايده که
با تربيت نقطه بيان روحُ ما سِواهُ فداه اين عباد را از مقام عَلَقه به مُضغه
نرسيدهاند تا چه رسد به مقام اِکتِسای لَحم و مِن دون ذلک مقاماتی که ابداً ذکر آن
نشده .... باری جنّت و نار در حيات ظاهره اقبال و اعراض بوده و خواهد بود و بعد از
صعود روح ، به جنّات لاعِدل لَها و همچنين به نار لا شِبه لَها که ثمره اعمال
مُقبل و مُعرض است به آن خواهند رسيد و لکن نفسی جز حقّ ادراک آن مقامات ننموده و
نخواهد نمود .
٢٥٠