سالهاست نه ارض ساکن است و نه اهل آن گاهی بحرب مشغول و هنگامی
ببلاهای ناگهانی معذّب بأساء و ضرّاء ارض را احاطه نموده معذلک
احدی آگاه نه که سبب آن چيست و علّت آن چه اگر ناصح حقيقی کلمه
فرموده آنرا بر فساد حمل نمودهاند و از او نپذيرفتهاند انسان متحيّر
که چه گويد و چه عرض نمايد دو نفس ديده نميشود که فی الحقيقه در
ظاهر و باطن متّحد باشند آثار نفاق در آفاق موجود و مشهود مع آنکه
کلّ از برای اتّحاد و اتّفاق خلق شدهاند . " حضرت موجود ميفرمايد "
ای دوستان سراپرده يگانگی بلند شد بچشم بيگانگان يکديگر را مبينيد
همه بار يک داريد و برگ يک شاخسار . انتهی
انشاء اللّه نور انصاف بتابد و عالم را از اعتساف مقدّس
فرمايد اگر ملوک و سلاطين که مظاهر اقتدار حق جلّ جلالهاند همّت
نمايند و بما ينتفع به مَنْ علی الارض قيام فرمايند
عالم را آفتاب عدل اخذ نمايد و منوّر سازد .