ای ذبيح در اکثری از الواح الهيّه از قلم امريّه نازل جميع
احبّای الهی را وصيّت فرموديم که ذيل مقدّس را بطين اعمال
ممنوعه و غبار اخلاق مردوده نيالايند و همچنين وصيّت فرموديم که
بما نُزّل فی الألواح ناظر باشند اگر وصايای الهيّه را که از
مشرق قلم رحمانی اشراق فرمود بگوش جان ميشنيدند و باصغای آن فائز
ميگشتند حال اکثر من فی الامکان را بخلعت هدايت مزيّن مشاهده
مينموديد ولکن قضی ما قضی حال کرّةً اخری در اين ورقه بيضاء
لسان قدم در اين سجن اعظم ميفرمايد ای احبّای حق از مفازه ضيّقه
نفس و هوی بفضاهای مقدّسه احديّه بشتابيد و در حديقه تقديس و
تنزيه مأوی گيريد تا از نفحات اعماليّه کلّ بريّه بشاطی عزّ
احديّه توجّه نمايند ابداً در امور دنيا و ما يتعلّق بها و
رؤسای ظاهره آن تکلّم جائز نه حق جلّ و عزّ مملکت ظاهره را
بملوک عنايت فرموده بر احدی جائز نه که ارتکاب نمايد امری را که
مخالف رأی رؤسای مملکت باشد و آنچه از برای خود خواسته مدائن
قلوب عباد بوده احبّای حق اليوم بمنزله مفاتيحند انشاء اللّه
بايد کلّ بقوّت اسم اعظم آن ابواب را بگشايند اينست نصرت حق که
در جميع زُبُر و الواح از قلم فالق الاصباح جاری شده و همچنين
با ناس بمدارا حرکت نمايند و رفتار کنند و بکمال تقديس و تنزيه و صدق
و انصاف ظاهر شوند بشأنی که جميع ناس آن نفوس را امنآء اللّه
فی العباد شمرند حال مشاهده کن در چه سمائی طير اوامر حق در
طيرانست و در چه مقامی آن نفوس ضعيفه ساکن طوبی للّذين طاروا
باجنحة الايقان فی الهوآء الّذی جری من قلم ربّک الرّحمن ای ذبيح
نظر باعمال حق کن و قل تعالی تعالی قدرته الّتی احاطت العالمين و
تعالی تعالی انقطاعه الّذی علا علی الخلائق اجمعين تعالی تعالی
مظلوميّته الّتی احترقت بها افئدة المقرّبين . مع آنکه ببلای لا
يحصی در دست اعداء مبتلا جميع رؤسای ارض را واحداً بعد واحد
تبليغ نموديم آنچه که ارادة اللّه بآن تعلّق يافته بود لتعلم
الأُمم انّ البلآء لا يمنع قلم القدم انّه يتحرّک باذن اللّه
مصوّر الرّمم حال مع اين شغل اعظم لايق آنست که احبّاء کمر خدمت
محکم کنند و بنصرت امر اللّه توجّه نمايند نه آنکه بارتکاب امور
شنيعه مشغول شوند اگر قدری در افعال و اعمال ظاهره حق مشاهده
نمائی تخرّ بوجهک علی التّراب و تقول يا ربّ الارباب اشهد انّک
انت مولی الوجود و مُربّی الغيب و الشّهود و اشهد انّ قدرتک
احاطت الکائنات لا تخوّفک جنود من علی الأرض و لا تمنعک سطوة من
عليها و اشهد انّک ما اردت الّا حيوة العالم و اتّحاد اهله و
نجاة من فيه حال قدری تفکّر نمائيد که دوستان حق در چه مقام بايد
حرکت نمايند و در چه هوا طيران کنند اسئل اللّه ربّک الرّحمن فی
کلّ الأحيان ان يوفّقهم علی ما اراد انّه لهو المقتدر العزيز
العلّام ای ذبيح ضرّ اين مظلوم از سجن و تاراج و اسيری
و شهادت و ذلّت ظاهره نبوده و نيست بلکه ضرّ اعماليست که احبّای
حق بآن عاملند و آنرا نسبت بحقّ ميدهند هذا ضرّی و نفسه
المهيمنة علی العالمين و ضرّ اکبر آنکه هر يوم يکی از اهل بيان
مدّعی امری شده بعضی متمسّک بغصنی از اغصان و بعضی مستقلّاً
گفتهاند آنچه گفتهاند و عاملند آنچه عاملند ای ذبيح لسان عظمت
ميفرمايد و نفسی الحقّ قد انتهت الظّهورات اِلی هذا الظّهور
الاعظم و من يدّعی بعده انّه کذّاب مفتر نسئل اللّه ان يوفّقه
علی الرّجوع ان تاب انّه لهو التّواب و ان اصرّ علی ما قال يبعث
عليه من لا يرحمه انّه لهو المقتدر القدير مشاهده کن که اهل بيان
آنقدر ادراک ننمودند که مظهر قبلم و مبشّر جمالم آنچه فرموده
ناظراً الی الظّهور و قيامه علی الامر فرموده و الّا و نفسه
الحق بکلمه از آنچه فرموده تکلّم نمينمودند اين جهّال امر غنيّ
متعال را لعب اطفال دانستهاند هر روز بخيالی حرکت مينمايند و در
مفازه سائرند لو کان الأمر کما يقولون کيف يستقرّ امر ربّک
علی عرش السّکون تفکّر و کن من المتفرّسين تفکّر و کن من
المتوسّمين تفکّر و کن من الرّاسخين تفکّر و کن من المطمئنّين
علی شأن لو يدّعی کلّ البشر بکلّ ما يمکن او فوقه لا تتوجّه
اليهم و تدعهم ورائک مقبلاً الی قبلة العالمين لعمری انّ الامر
عظيم عظيم و اليوم عظيم عظيم طوبی لمن نبذ الوری ورائه متوجّهاً
اِلی الوجه الّذی بنوره اشرقت السّموات و الأرضون ای ذبيح بصر
حديد بايد و قلب محکم و رجل نحاس شايد تا بوساوس جنود نفسيّه
نلغزد اينست حکم محکم که باراده مالک قدم از قلم اسم اعظم جاری
و نازل شده احفظه کما تحفظ عينک و کن من الشّاکرين در ليالی
و ايّام بخدمت حق مشغول باش و از دونش منقطع لعمری ما تريه اليوم
سيفنی و تجد نفسک فی اعلی المقام لو تکون مُستقيماً علی امر موليک انّ اليه منقلبک و مثويک .