بگو ای عباد امروز روز ديگر است لسان ديگر بايد تا قابل ثنای
مقصود عالم شود و عمل ديگر بايد تا مقبول درگاه گردد جميع عالم طالب
اين يوم بودند که شايد موفّق شوند بآنچه لايق و سزاوار است طوبی
از برای نفسی که امورات دنيا او را از مالک الوری منع ننمود غفلت
ناس بمقامی رسيده که از خسف مدينه و نسف جبل و شقّ ارض آگاه نشده و
نميشوند اشارات و علامات کتب ظاهر و در هر حين صيحه مرتفع معذلک جميع
از خمر غفلت مدهوشند الّا من شاء اللّه هر روز ارض در بلای جديدی
مشاهده ميشود و آناً فآناً در تزايد است از حين نزول سوره رئيس تا
اين يوم نه ارض بسکون فائز است و نه عباد باطمينان مزيّن گاهی مجادله
گاهی محاربه گاهی امراض مزمنه مرض عالم بمقامی رسيده که نزديک بيأس
است چه که طبيب ممنوع و متطبّب مقبول و مشغول ...