آنچه در آسمانها و زمين است محالّ بروز صفات و اسمای الهی هستند
چنانچه در هر ذرّه آثار تجلّی آن شمس حقيقی ظاهر و هويداست که
گويا بدون ظهور آن تجلّی در عالم ملکی هيچ شيئی بخلعت هستی مفتخر
نيايد و بوجود مشرّف نشود چه آفتابهای معارف که در ذرّه مستور
شده و چه بحرهای حکمت که در قطره پنهان گشته خاصّه انسان که از
بين موجودات باين خلع تخصيص يافته و باين
شرافت ممتاز گشته چنانچه جميع صفات و اسمای الهی از مظاهر انسانی
بنحو اکمل و اشرف ظاهر و هويدا است و کلّ اين اسماء و صفات راجع
به اوست اينست که فرموده " الانسان سرّی و انا سرّه " و آيات
متواتره که مدلّ و مشعر بر اين مطلب رقيق لطيف است در جميع کتب
سماويّه و صحف الهيّه مسطور و مذکور است چنانچه ميفرمايد : (١)
" سَنُرِيهِم آياتِنَا فی الآفاقِ وَ فِی أنفُسِهِمْ " و در مقام
ديگر ميفرمايد : (٢) " وَ فِی انفُسکُم اَفلا تُبصرُونَ " و در مقام
ديگر ميفرمايد : (٣) " وَ لا تَکُونُوا کالّذِينَ نَسُوا اللّه
فأنسَاهُم انفُسَهُمْ " چنانچه سلطان بقا روح من فی سرادق العماء
فداه ميفرمايد " من عرف نفسه فقد عرف ربّه . " ...