هر طيری را نظر بر آشيان است
و هر بلبلی را مقصود جمال گل مگر طيور افئده
عباد که بتراب فانی قانع شده از آشيان باقی دور ماندهاند
و بگِلهای بعد توجّه نموده از گُلهای قرب محروم
گشتهاند * زهی حيرت و حسرت و افسوس و دريغ
که بابريقی از امواج بحر رفيق اعلی گذشتهاند و از افق
ابهی دور ماندهاند *
٤