حضرت بهاءالله
مرجع  کتب و آثار بهائی جامعه بين المللی بهائی
 
  رسالهء مدنيّه
۱۴۱ :صفحات :ناشر حضرت عبدالبهآء :صاحب اثر
 
 « صفحه بعد |محتوياتصفحه قبل » 
  رفتن به صفحه مورد نظر   اجرا    دريافت‌نسخه نسخه ورد نسخه اکروبات
 صفحه ٧٥-٩١   
      
 

صفحات ۷۵-۹۱

 
بلی تمدّن حقيقی وقتی در قطب عالم عَلَم افرازد که چند ملوک بزرگوار بلند همّت چون آفتاب رخشندهء عالم غيرت و حميّت بجهت خيريّت و سعادت عموم بشر بعزمی ثابت و رأی راسخ قدم ٧٦ پيش نهاده مسئلهء صلح عمومی را در ميدان مشورت گذارند و بجميع وسائل و وسائط تشبّث نموده عقد انجمن دول عالم نمايند و يک معاهدهء قويّه و ميثاق و شروط محکمهء ثابته تأسيس نمايند و اعلان نموده باتّفاق عموم هيئت بشريّه مؤکّد فرمايند . اين امر اتمّ اقوم را که فی الحقيقه سبب آسايش آفرينش است کلّ سکّان ارض مقدّس شمرده جميع قوای عالم متوجّه ثبوت و بقای اين عهد اعظم باشند . و در اين معاهدهء عموميّه تعيين و تحديد حدود و ثغور هر دولتی گردد و توضيع روش و حرکت هر حکومتی شود و جميع معاهدات و مناسبات دوليّه و روابط و ضوابط مابين هيئت حکومتيّهء بشريّه مقرّر و معيّن گردد و کذلک قوّهء حربيّهء هر حکومتی بحدّی معلوم مخصّص شود . چه اگر تدارکات محاربه و قوّهء عسکريّهء دولتی ازدياد يابد سبب توهّم دول سائره گردد . باری اصل مبنای اين عهد قويم را بر آن قرار دهند که اگر دولتی از دول من بعد ٧٧ شرطی از شروط را فسخ نمايد کلّ دول عالم بر اضمحلال او قيام نمايند بلکه هيئت بشريّه بکمال قوّت بر تدمير آنحکومت برخيزد . اگر جسم مريض عالم باين داروی اعظم موفّق گردد البتّه اعتدال کلّی کسب نموده بشفای باقی دائمی فائز گردد . ملاحظه فرمائيد که اگر چنين نعمتی ميسّر شود هيچ سلطنت و حکومتی محتاج تهيُّأ و تدارکات مهمّات جنگ و حرب نباشد و مضطرّ باصطناع آلات حربيّهء جديده بجهت مقهوريّت نوع انسان نگردد بلکه بعسکر قليلی که سبب تأمين مملکت و تأديب اهل فساد و شقاوت و منع فتن داخليّه است محتاج و بس . از اين جهت اوّلاً بندگان الهی عموم اهالی از تحمّل اثقال مصارف باهظهء حربيّهء دول راحت و مستريح شوند ثانياً نفوس کثيره اوقات خود را دائماً در اصطناع آلات مضرّه که شواهد درندگی و خونخواری و منافی موهبت کلّيّهء عالم انسانی است صرف ننمايند بلکه در آنچه سبب آسايش و حيات ٧٨ و زندگی جهانيانست کوشيده سبب فلاح و نجاح نوع بشر گردند و عموم دول عالم بکمال عزّت بر سرير تاجداری مستقرّ و کافّهء قبائل و امم در مهد آسايش و راحت آرميده و مستريح شوند . و بعضی اشخاص که از همم کلّيّهء عالم انسان بيخبرند اين امر را بسيار مشکل بلکه محال و ممتنع شمرند . نچنانست بلکه از فضل پروردگار و عنايت مقرّبين درگاه آفريدگار و همّت بيهمتای نفوس کاملهء ماهره و افکار و آراء فرائد زمانه هيچ امری در وجود ممتنع و محال نبوده و نيست همّت همّت غيرت غيرت لازمست . چه بسيار امور که در ازمنهء سابقه از مقولهء ممتنعات شمرده ميشد که ابداً عقول تصوّر وقوع آنرا نمينمود حال ملاحظه مينمائيم که بسيار سهل و آسان گشته و اين امر اعظم اقوم که فی الحقيقه آفتاب انور جهان مدنيّت و سبب فوز و فلاح و راحت و نجاح کلّ است از چه جهت ممتنع و محال فرض شود ؟ و لابدّ بر اينست که عاقبت شاهد اين سعادت در انجمن ٧٩ عالم جلوه‌گر گردد . چه که آلات و ادوات حربيّه بر اين منوال بدرجه ای رسد که حرب بدرجهء ما لا يطاق هيئت بشريّه واصل گردد . از اين تفاصيل مشروحهء گذشته مبرهن است که شرف و بزرگواری انسان به خونخوارگی و تيز چنگی و تدمير مداين و ممالک اجنبی و تتبير و اهلاک جيوش و اهالی نبوده بلکه سبب بلند اختری و جوان بختی صيت عدالت پروری و دلجوئی عموم رعايا از اعالی و ادانی و تعمير ممالک و مُدُن و قُری و حوالی و نواحی و ترفيه و ترويح بندگان الهی و وضع اسّ اساس اصول ترقّی و توسيع حال جمهور و تزييد ثروت و غنای عموميست . ملاحظه فرمائيد که در امکان چه بسيار ملوک جهانگير بر سرير کشورستانی مستقرّ گشتند . از آنجمله هلاکوخان و امير تيمور گورکان که فی الحقيقه قطعهء عظيمهء آسيا را در قبضهء تصرّف آوردند و اسکندر رومی و ناپليون اوّل که دست تطاول را بر سه قطعه از قطعات خمسهء عالم گشودند . ٨٠ آيا چه ثمره ای از اين فتوحات جسيمه مترتّب شد ؟ مملکتی معمور گشت و يا خود سعادتی منظور آمد ؟ سبب استقرار سلطنت شد و يا باعث انقراض حکومت از آن خاندان گرديد ؟ هلاکوی چنگيز جنگ‌انگيز از جهان گيريش ثمره ای مشهود نشد جز آنکه قطعهء آسيا از نائرهء حروبات شديده چون تلّ خاکستر گشت و امير تيمور از کشورستانی بغير از تشتّت جمعيّت عالم و تخريب بنيان بنی آدم نتيجه ای حاصل نکرد و اسکندر رومی از فتوحات عظيمه‌اش جز سقوط پسرش از سرير تاجداری و تغلّب فلسقوس و بطلميوس بر کلّ ممالکش فائده ای مشاهده نشد و ناپليون اوّل از ظفر بر ملوک اوروپ الّا تخريب ممالک معموره و تدمير نفوس عامّه و استيلاء تزلزل و اضطراب شديد در قطعهء اوروپ و اسيری نفس خود در انجام ايّام فوائدی نيافت . اين آثار ملوک جهانگير . ولکن قدری در فضائل و خصائل حميده و عظمت و بزرگواری شأن شهريار ٨١ عادل انوشيروان باذل تأمّل نمائيد که آن سرور داد پرور در زمانی بر سرير جهانبانی مستقرّ شد که بنيان قويّ الارکان سلطنت ايرانرا از هر جهت خلل و فتور طاری شده بود بعقل خداداد تأسيس عدل و داد نموده بنيان ظلم و بيداد را قلع و قمع و هيئت پريشان ايران را در ظلّ جناح سلطنتش جمع فرمود . در مدّتی قليله ممالک پژمردهء ويران ايران به پرتو حيات بخش توجّهاتش زنده و برازنده‌ترين ممالک معمورهء مسکونه گشت قوای متحلّلهء حکومت را تکرار اعاده و مزداد و صيت عدل و انصافش آفاق اقاليم سبعه را احاطه نمود جمهور اهالی از حضيض ذلّت و فلاکت باوج عزّت و سعادت صعود نمودند . با وجود آنکه از ملّت مجوس بود صدر آفرينش شمس حقيقت آسمان نبوّت بکلام مبارک ( انّی وُلِدتُ فی زمن ملک عادل ) ناطق گشتند و اظهار مسرّت از ولادت در زمان حکومت او فرمودند . حال آن بزرگوار آيا بسير مرضيّه باين مقام بلند اعلی فائز گشت ٨٢ يا خود بجهان گيری و خون ريزی ؟ ملاحظه فرمائيد که در قطب ابداع بچه شأنی مفتخر و متباهی گشت که آوازهء بزرگواريش در جهان فانی جاويد و باقی ماند و بحيات ابديّه موفّق گرديد . و اگر به بيان زندگی دائمی بزرگواران بپردازيم کار اين مختصر به مطوّل انجامد و چون واضح و مبرهن نيست که از قرائت اين کتاب تأثير فوائد کلّيّه در افکار عمومی اهالی ايران حاصل گردد لهذا اختصار نمائيم و بعضی مسائل را که قريب عقول ناس است ذکر کنيم . و لکن اگر از اين مختصر نتائج حسنه مشهود گردد انشاء اللّه تعالی من بعد باسّ اساس حکم الهيّه در عوالم ملکيّه پرداخته بعضی کتب مفيدهء مفصّله تحرير گردد . باری در عالم وجود سطوت قاهرهء جنود عدل را قوای اعظم عالم مقابلی نکند و بنيان مرصوص حصون حصينه مقاومت ننمايد . چه که فتوحات اين سيف قاطع را کلّ برايا طوعاً و رضاءً مغلوب گردند و ويرانهای عالم از هجوم اين جنود باعلی ٨٣ درجهء معموريّت و آبادی سرافراز شود . دو رايت اعظمست که بر افسر هر جهانبانی سايه افکند بمثابهء نيّر اعظم انوار ساطعهء حکومتش بکمال سهولت در ارکان عالم نفوذ کند . رايت اوّليّه عقل و رايت ثانيه عدل . اين دو قوّهء عظيم را جبال آهنين مقاومت نتواند و سدّ سکندريرا متانت نماند . و اين واضح و بديهی است که حيات اين عالم فانی چون نسائم صبحگاهی بی ثبات و در مرور . در اين صورت خوشا بزرگواريکه در سبيل رضايت باری صيت ممدوحه و ذکر خيری يادگار گذارد .
 
" چو آهنگ رفتن کند جان پاک
 
چو بر تخت مردن چو بر روی خاک " بلی جهانگشائی و کشورستانی ممدوح و بلکه در بعضی اوقات جنگ بنيان اعظم صلح است و تدمير سبب تعمير . مثلاً شهريار بزرگواری اگر در مقابل عدوّی باغی طاغی صف جنگ بيارايد و يا آنکه بجهت جمع شمل هيئت و ممالک متشتّتهء پراکنده سمند همّت را در ميدان جلادت ٨٤ و شجاعت بر انگيزد خلاصه محاربه‌اش مبنی بر نوايای صالحه باشد فی الحقيقه اين قهر عين لطف و اين ظلم جوهر عدل و اين جنگ بنيان آشتی است . اليوم شايستهء ملوک مقتدر تأسيس صلح عموميست زيرا فی الحقيقه آزادی جهانيان است . کلمهء رابعهء آن روايت باهر الهدايهء (مطيعاً لامر مولاه) است . اين معلوم و مبرهن است که اعظم منقبت عالم انسانی اطاعت پروردگار است و شرف و عزّتش در متابعت اوامر و نواهی خداوند يکتا . نورانيّت امکان بديانت است و ترقّی و فوز و سعادت خلق در متابعت احکام کتب مقدّسهء الهيّه . فی الجمله ملاحظه شود مشهود گردد که در عالم وجود ظاهراً و باطناً اعظم اساس متين رصين و اکبر بنيان قويم رزين که محيط بر آفرينش و کافل کمالات معنويّه و صوريّه و ضابط سعادت و مدنيّت هيئت عموميّهء بشريّه است ديانتست .اگر چه بعضی سبک مغزان که تعمّق و تدبّر در اسّ اساس اديان الهيّه ننموده‌اند ٨٥ و روش بعضی مدّعيان کاذبهء تديّن را ميزان قرار داده کلّ را بآن قياس نمايند از اين جهت اديان را مانع ترقّی عموم انگاشته‌اند بلکه مؤسّس نزاع و جدال و مسبّب بغض و عداوت کلّيّه بين اقوام بشريّه شمرده‌اند . و اين قدر ملاحظه ننموده‌اند که اساس اديان الهی را از اعمال مدّعيان ديانت ادراک نتوان نمود .چه که هر امر خيری که در ابداع شبه آن متصوّر نه قابل سوء استعمال است .مثلاً اگر سراج نورانی در دست جهلای صبيان و نابينايان افتد خانه نيفروزد و ظلمت مستوليه زائل نگردد بلکه خانه و خود را هر دو بسوزاند . در اين صورت ميتوان گفت سراج مذموم است ؟ لا و اللّه . سراج هادی سبيل و نور دهندهء شخص بصير است لکن ضرير را آفتی است عظيم . از جملهء منکران ديانت شخصی بوده وُلتر نام از اهل فرانسه و کتب عديده در ردّ اديان تصنيف نموده که مضامينش سزاوار ملعبهء صبيان بيخردانست . اين شخص ٨٦ حرکات و سکنات پاپرا که رئيس مذهب کاتوليک است و فتن و فساد رؤسای روحانيّهء ملّت مسيحيّه را ميزان قرار داده بر روح اللّه زبان اعتراض گشوده و بعقل سقيم ملتفت معانی حقيقيّهء کتب مقدّسهء الهيّه نگشته بر بعضی مضامين کتب منزلهء سماويّه محذورات و مشکلات بيان کرده ( و ننزّل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤمنين و لا يزيد الظّالمين الّا خسارا )
 
" خوش بيان کرد آن حکيم غزنوی
 
بحر محجوبان مثال معنوی "
 
" که ز قرآن گر نه بيند غير قال
 
اين عجب نبود ز اصحاب ضلال "
 
" کز شعاع آفتاب پر ز نور
 
غير گرمی می نيابد چشم کور "
 
(يضلّ به کثيراً و يهدی به کثيراً و ما يضلّ به الّا الفاسقين). اين معلوم و واضحست که اعظم وسائط فوز و فلاح عباد و اکبر وسائل تمدّن و نجاح من ٨٧ فی البلاد محبّت و الفت و اتّحاد کلّی بين افراد نوع انسانی است و هيچ امری در عالم بدون اتّحاد و اتّفاق متصوّر و ميسّر نگردد و در عالم اکمل وسائل الفت و اتّحاد ديانت حقيقيّهء الهيّه است ( لو أنفقتَ ما فی الارض جميعاً ما الّفتَ بين قلوبهم و لکنّ اللّه ألّف بينهم ). چنانچه در بعثت انبيای الهی قوّهء اتّحاد حقيقی باطنی و ظاهری قبائل و طوائف متضادّهء متقاتله را در ظلّ کلمهء واحده جمع نموده صد هزار جان حکم جان واحد يافته و هزاران نفوس بهيئت شخص يگانه مجسّم گشته .
 
" بر مثال موجها اعدادشان
 
در عدد آورده باشد بادشان "
 
" چونکه حق رشّ عليهم نوره
 
مفترق هر گز نگردد نور هو "
 
" جان گرگان و سگان از هم جداست
 
متّحد جانهای شيران خداست " ٨٨ تفاصيل واقعهء در زمان بعثت انبيای سلف عليهم السّلام و اطوار و احوال و آثارشان کما هو حقّه در تواريخ معتبره مفصّلاً مذکور نه بلکه در آيات قرآنيّه و احاديث و توراة مجمل ذکر شده . لکن چون از زمان حضرت موسی تا بحال جميع امور در قرآن عظيم و احاديث صحيحه و توراة و تواريخ معتبره مندرج لهذا مختصراً بيان ميشود تا ببراهين متقنه نزد کلّ معلوم و واضح گردد که در عالم وجود آيا ديانت اسّ اصول اصليّهء انسانيّت و مدنيّت است و يا خود چنانچه ولتر و امثال او گمان برده‌اند مخرّب بنيان ترقّی و راحت و آسايش جمعيّت بشريّه است . و از اين جهت که مجال انکار بجهت طائفه ای از طوائف عالم باقی نماند بقسمی بيان ميشود که مطابق تواريخ صحيحهء عموم ملل و مصدّق کلّ اهل عالم است . در زمانيکه بنی اسرائيل در مملکت مصر از توالد و تناسل تکثّر نموده در جميع ممالک مصر منتشر گشتند پادشاهان قبطيان فراعنهء مصر بر اعزاز ٨٩ و قوّت قوم خود قبطی و اذلال و حقارت سبطی که غريب ميشمردند برخاستند و مدّتی مديد بنی اسرائيل مختلف و متفرّق شده در تحت ايادی ظلم و جور قبطيان اسير و در اعين کلّ ناس سفيل و حقير بودند بقسمی که حقيرترين قبطی اذيّت و جفا بر عزيزترين سبطی مينمود . تا آنکه اسارت و ذلّت و مظلوميّت بدرجهء نهايت رسيد . شب و روز بنی اسرائيل نه از جان در امان و نه اطفال و عيالشان را از بيدادی عوانان فرعون ملجأ و پناهی نمايان طعامشان از فرط مصائب و آلام قطعات دل پر خون و شرابشان سرشک مثابهء جيحون . بنی اسرائيل در اين حال پر ملال تا که جمال موسوی أشعّهء نار احديّه را از شطر وادی ايمن بقعهء مبارکه مشاهده فرمودند و ندای جان فزای الهی را از نار موقدهء ربّانيّه در شجرهء ( لا شرقيّه و لا غربيّه ) استماع نمودند و بنبوّت کلّيّه مبعوث گشتند و چون سراج هدايت در انجمن سبطيان بر افروختند و بنور هُدی آن ٩٠ گمگشتگان ظلمات جهل را بر سبيل مستقيم علم و کمال دلالت فرمودند و فرق مختلفهء اسباط اسرائيليان را در ظلّ کلمهء واحدهء جامعهء توحيد جمع فرموده علم اتّحاد کامل را بر اتلال اتّفاق و يگانگی بر افراختند . و در مدّت قليله آن نفوس جاهله بتربيت الهيّه تربيت گشته از بيگانگی بيگانگی حقّ گرويدند و از حقارت و ذلّت و مسکنت و اسارت و جهالت خلاص شده بمنتهی درجهء عزّت و سعادت فائز گشتند . بعد از مملکت مصر رحلت نموده توجّه بموطن اوّل اسرائيل کرده بارض کنعان و فلسطين وارد و در بدايت سواحل نهر اردن و اريحا را فتح نموده در آن بلاد ساکن و بالاخره جميع بلاد مجاوره را از فينيکه و ادوم و عامون خلاصه در زمان يوشع ممالک سی و يک حکومت در تحت تصرّف بنی اسرائيل آمد . و اين طايفه در جميع شئون و صفات و فضائل انسانيّه از علم و معرفت و ثبات و همّت و جلادت و شجاعت و عزّت و سخاوت بر کلّ قبائل ٩١ و ملل عالم تفوّق نمودند . يک شخص اسرائيلی در آن عصر اگر بين مجمعی داخل ميشد بجميع شيم مرضيّه ممتاز بود حتّی قبائل سائره در مدح نفسی اگر زبان ميگشودند نسبت اسرائيلی ميدادند . و در تواريخ متعدّده مذکور که فلاسفهء يونان مثل فيثاغورث اکثر مسائل حکمت الهيّه و طبيعيّه را از تلامذهء حضرت سليمان اقتباس نمود و سقراط بسياحت شتافته با بعضی از اجلّهء علمای ربّانی اسرائيلی ملاقات نموده در مراجعت بيونان بنيان اعتقاد وحدانيّت الهيّه و بقای ارواح انسانيّه بعد از خلع لباس اجسام عنصريّه را تأسيس نمود .
 « صفحه بعد |محتوياتصفحه قبل » 
 
 

جستجو

صاحبان آثار
حضرت بهاءالله
حضرت باب
حضرت عبدالبهاء

حضرت ولی امرالله
بيت العدل اعظم

مجموعه آثار مباركه

مؤلفين ديگر
عناوين آثار
بترتيب اسم صاحب اثر
بترتيب حروف الفبا
زبانها
فارسی
عربي
English
سايتهای وابسته
عالم بهائی
توجه: دوستان عزيزى كه مايل به كسب اطلاعات بيشترى درباره آئين بهائى هستند ميتوانند به تارنماهاى ذيل مراجعه فرمايند. در اينجا لازم ميدانيم كه توجه دوستان را به اين نكته جلب نمائيم كه ذكر آدرس اين وب سايتها فقط جنبه اطلاعاتى داشته و بدان معنى نيست كه محتويات آنها مورد تاييد و يا تصويب جامعه بين المللى بهائى قرار گرفته است
ارتباط با ما | درباره اين سايت | نقشه سايت | اطلاعات خصوصى | شرايط استفاده
تمام حقوق محفوظ. جامعه بين المللی بهائی  ۲۰۰۸