ای رفيق عرشی ، بد مشنو و بد مبين و خود را
ذليل مکن و عويل بر ميار . يعنی بد مگو تا
نشنوی و عيب مردم را بزرگ مدان تا عيب تو
بزرگ ننمايد و ذلّت نفسی مپسند تا ذلّت تو
چهره نگشايد . پس با دل پاک و قلب طاهر و
صدر مقدّس و خاطر منزّه در ايّام عمر خود که اقلّ
از آنی محسوبست فارغ باش تا بفراغت از اين
جسد فانی بفردوس معانی راجع شوی و در ملکوت
باقی مقرّ يابی .
٢٣٢