و امّا ماسئلت من الارواح ... اهل بهاء که در
سفينهء الهيّه ساکنند ، کلّ از احوال يکديگر مطّلع
و با هم مأنوس و مصاحب و معاشر . اين مقام منوط
به ايقان و اعمال نفوس است . نفوسی که در يک
درجه واقفند ، مطّلعند از کمّيّات و کيفيّات و درائج
و مقامات يکديگر و نفوسی که در تحت اين نفوس
واقعند ، کما هو حقّه بر مراتب و مقامات نفوس عاليه
از خود اطّلاع نيابند ... و امّا ارواح کفّار لعمری
حين الاحتضار يعرفون مافات عنهم و ينوحون و
يتضرّعون و کذلک بعد خروج ارواحهم من ابدانهم .
اين بسی معلوم و واضح است که کلّ بعد از موت
مطّلع به افعال و اعمال خود خواهند شد . قسم بآفتاب
افق اقتدار که اهل حقّ را در آن حين فرحی دست
دهد که ذکر آن ممکن نه و همچنين اصحاب ضلال
را خوف و اضطراب و وحشتی رو نمايد که فوق آن متصوّر نه ...
٦٩