چشم وديعه من است او را بغبار نفس و هوی تيره مکن و گوش
مظهر جود من است او را باعراض مشتهيه نفسيّه از اصغای کلمه جامعه
باز مدار قلب خزينه من است لئالی مکنونه آنرا بنفس سارقه و هوس
خائن مسپار دست علامت عنايت من است آنرا از اخذ الواح مستوره محفوظه محروم منما ...